«حوادث امروز» راننده جوانی که متهم است مردی را در پوشش مسافربر ربوده، پس از دستگیری مدعی شد قصد داشته با خوردن قرص خودکشی کند، اما در توهم ناشی از آن آدم‌ربایی کرده است.«حوادث امروز» گزارش می‌دهد.
چند روز قبل مرد جوانی در تهران به اداره پلیس رفت و از راننده خودروی پژو ۲۰۶ سفیدرنگی به اتهام آدم‌ربایی شکایت کرد. وی گفت: «ساعتی قبل از محله یاخچی‌آباد در جنوب تهران برای رفتن به صالح‌آباد سوار خودروی پژو ۲۰۶ شدم که راننده آن پسری جوان بود. در صندلی عقب پسر جوان دیگری هم نشسته بود و من فکر کردم او مسافر است. راننده پس از طی مسافتی مسیرش را تغییر داد و وقتی به او اعتراض کردم چاقویی روی پهلویم گذاشت و تهدید کرد حرکتی نکنم. دوستش تعجب کرده بود و از او می‌خواست مرا رها کند، اما راننده خیلی عصبانی بود و با سرعت زیاد حرکت می‌کرد. در خودرو قفل بود و باز نمی‌شد، من هم از ترس جانم چند باری به در تنه زدم تا اینکه در باز شد و خودم را از ماشین به داخل خیابان پرت کردم. راننده وقتی دید من روی زمین افتاده‌ام، فرار کرد. در این حادثه چند دندانم شکست و دست و پایم نیز آسیب دید.»
لو دادن دوست
با شکایت مرد جوان، پرونده برای رسیدگی به دستور بازپرس جنایی در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت. هنوز ساعتی از حادثه نگذشته بود که مأموران دریافتند پسر جوانی با خودروی پژو ۲۰۶ سفیدرنگی به کلانتری یکی از خیابان‌های جنوبی تهران رفته و ادعا کرده خودرو متعلق به دوست ۲۱ ساله‌اش به نام شاهرخ است و او ساعتی قبل با همین خودرو مرد جوانی را ربوده است.
همچنین مشخص شد شاهرخ ساعتی بعد وقتی برای اعلام سرقت خودرویش به کلانتری می‌رود به اتهام آدم‌ربایی بازداشت می‌شود.
بدین ترتیب کارآگاهان شاهرخ را به پلیس آگاهی منتقل کردند و متوجه شدند متهم دستگیر شده همان راننده‌ای است که چند ساعت قبل در پوشش مسافرکش، مرد جوانی را در حوالی یاخچی‌آباد برای سرقت اموالش ربوده، اما موفق به سرقت نشده است. متهم در بازجویی‌ها به جرم خود اقرار کرد و برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.
خودکشی تا آدم‌ربایی
شاهرخ ۲۱ سال سن دارد و هیچ سابقه‌ای هم در پرونده‌اش ثبت نشده است. او به خبرنگار ما می‌گوید: می‌خواستم به زندگی‌ام پایان دهم، به همین دلیل آن روز ۱۵۰ عدد قرص خوردم، اما مرگ به سراغم نیامد و در توهم مصرف قرص دست به آدم‌ربایی زدم.
شما سابقه نداری، چه شد که برای اولین بار تصمیم به آدم‌ربایی گرفتی؟
من تا الان هیچ جرمی مرتکب نشده‌ام و آن روز هم می‌خواستم به زندگی‌ام پایان دهم، به همین دلیل ۱۵۰ عدد قرص تهیه کردم و خوردم تا بمیرم، اما نمردم و فقط توهم به سراغم آمد. آن روز همراه دوستم بودم که شاکی را به عنوان مسافر سوار کردم تا به مقصد برسانم، اما ناگهان توهمی به سراغم آمد و فردی به من دستور داد که مرد جوان را بربایم و اموالش را سرقت کنم. حتی دوستم هم تعجب کرده بود و تلاش می‌کرد من مرد جوان را رها کنم، اما حال خوبی نداشتم تا اینکه مسافر خودش را از ماشینم به بیرون پرت کرد.
چرا می‌خواستی به زندگی‌ات پایان دهی؟
من خیلی وابسته به پدرم بودم و حتی همین خودرو را هم پدرم برایم خریده بود. او تنها تکیه‌گاه و امید من بود. مدتی قبل شب کنار پدرم خوابیدم و وقتی بیدار شدم، دیدم پدرم که اصلاً بیمار نبود کنارم فوت کرده است.
او در خواب سکته کرده بود و من متوجه نشده بودم تا برایش کاری کنم. پس از این حادثه، همیشه خودم را سرزنش می‌کنم و دوست دارم بمیرم و پیش پدرم بروم، به همین دلیل مدتی قبل مقدار زیادی قرص خوردم و وقتی چشمانم را باز کردم، دیدم روی تخت بیمارستان هستم و فهمیدم مادر و برادرم مرا نجات داده‌اند. البته این بار سوم بود که تصمیم گرفتم به زندگی‌ام پایان بدهم.
این‌بار هم به خاطر پدرت تصمیم به خودکشی گرفتی؟
به خاطر پدرم و دختر مورد علاقه‌ام. من همیشه بدشانسی می‌آورم. شش ماه قبل عاشق دختری به نام مهناز شدم. به او دلبسته شدم و فکر می‌کردم با محبت‌های او مرگ پدرم را فراموش می‌کنم، اما چندی قبل مهناز مرا رها و با مرد پولداری ازدواج کرد که دوباره ناامیدی به سراغم آمد.
چطور دستگیر شدی؟
پس از حادثه وقتی به خودم آمدم، تازه متوجه شدم که چه اشتباهی کرده‌ام. همراه دوستم بودم که خودرو را کنار مغازه سوپرمارکتی نگه داشتم تا نوشیدنی بخرم و بخورم تا حالم خوب شود. از ماشین پیاده شدم و وقتی برگشتم، دیدم دوستم و ماشین نیستند. به اداره پلیس رفتم و اعلام سرقت کردم که مأموران مرا بازداشت کردند و فهمیدم دوستم خودروی مرا به کلانتری برده و مرا لو داده است.