«حوادث امروز»ترسناک است اما حقیقت دارد. حدود یک ماه از گم شدن المیرا زارع، معروف به نازگل، دانشآموز 7 ساله اصفهانی میگذرد اما تلاش های پلیس برای یافتن او با بن بست مواجه شده است. این که چرا در این مدت پلیس موفق به حل این معما نشده است پرسشی است که در بستر اجتماعی وجود دارد اما پاسخی به آن داده نمیشود.
نوروز 1403 در حالی تحویل شد که خانواده نازگل، 12 روز را در بی خبری محض از طفل 7 ساله سپری کرده بودند. دانشآموز 7 ساله پدرش را از 5 ماهگی از دست داده بود و همراه مادرش در روستای برسیان اصفهان زندگی میکرد. زن جوان صبح روز پنج شنبه 17اسفندماه دست دختربچه را گرفت و به روستای پدری اش«دهکرم» در همان حوالی رفت تا نازگل آخر هفته را در خانه پدربزرگ با بچه های خاله هایش بازی کند. آن اتفاق شوم اما صبح روز بعد روی داد. ساعت حدود 10 صبح بود که پدربزرگ نازگل همراه حمید چوپانی پسر خاله مادرش برای انجام کاری خانه را ترک کردند. آن وقت صبح نازگل داشت در حیاط خانه بازی های کودکانه میکرد و مادرش با خاله هایش در خانه سرگرم کار بودند. وقتی مادر نازگل متوجه شد دیگر صدای بازی بچه از حیاط نمیآید قدم به حیاط خانه گذاشت اما خبری از نازگل نبود. او تصور کرد بچه همراه پدربزرگش از خانه بیرون رفته است برای همین با او تماس گرفت. وقتی پدربزرگ گفت که نازگل با او همراه نشده نگرانی وجود مادر را فرا گرفت. او اول به خانه همسایهها رفت و زمانی که سراسیمه و با دست خالی برگشت اهالی خانه متوجه شدند انگار اتفاق شومی در راه است. خبر گم شدن نازگل دهان به دهان در روستای دهکرم گشت و خیلی زود اهالی برای پیدا کردنش بسیج شدند. مردم خانه به خانه، کوچه به کوچه و صحرا به صحرا و بعد با کمک اهالی روستاهای اطراف بیابان به بیابان را گشتند اما نازگل را پیدا نکردند. وقتی پای پلیس آگاهی اصفهان به میان آمد امیدها برای پیدا شدن نازگل پررنگ شد. مأموران پلیس با تشکیل تیم های جداگانه تحقیقات خود را دنبال کردند. گذشت زمان اما حکم مرگ و زندگی داشت اما این حکم برای خانواده نازگل به تلخی سپری شد. هر که از راه میرسید سراغ نازگل را میگرفت و این که چرا پلیس موفق به یافتنش نشده بیشتر نگرانشان میکرد.
حمید چوپانی پسرخانه مادر نازگل به خبرنگار ما میگوید:« وقتی نازگل گم شد ما تلاش مان را برای پیدا کردن او به کار گرفتیم. مردم روستا و روستاهای اطراف و حتی شهر و روستاهای دور دست به کمک ما آمدند و همه بیابانها را قدم به قدم جستوجو کردیم اما چیزی پیدا نکردیم. آن سوی ماجرا پلیس هم به دنبال سرنخی برای یافتن نازگل بود و تحقیقات خودش را دنبال میکرد. گمانه زنیها متوجه اتباع افغان هم بود. آنها در منطقه ما خیلی زیاد هستند و شماری از آنها در روستای مان هم زندگی میکنند که احتمالا پلیس در این باره تجسس کرده باشد که ما از آن اطلاع نداریم. »
چوپانی ادامه میدهد:« این اتقاق تأثیر خیلی بدی روی خانواده های روستا و روستا های اطراف گذاشته است به طوری که مردم احساس امنیت نمیکنند و بچه هایشان را در خانهها حبس کردهاند. بچهها هم میترسند در کوچه و حتی حیاط خانه هایشان بازی نمیکنند. والدین خیلی نگران این موضوع هستند اما کاری از دست شان بر نمیآید.»
چوپانی میگوید:«با انتشار خبر و تشکیل گروههایی در شبکه های اجتماعی امیدوار بودیم کسی بتواند سرنخی از نازگل به دست ما یا پلیس بدهد. مردم از سراسر کشور با ما در تماس هستند و موضوع را دنبال میکنند و برای پیدا شدنش دعا میکنند که قدردان همه مردم هستیم. همکلاسی های نازگل هم در وضعیت دشواری هستند و تحمل دیدن جای خالی او را ندارند»
او درباره آخرین وضعیت پرونده هم میگوید:« پلیس چند روز قبل به خانه پدربزرگ نازگل، جایی که طفل گم شد آمد رفت و محل را بررسی کرد. افرادی هم در این باره احضار و از آنها تحقیق شده است اما هنوز هیچ موضوعی اعلام نشده است و نمیدانیم که آیا نازگل زنده است یا اتفاقی برایش روی داده است.»
یک مقام آگاه در پلیس هم به خبرنگار ما میگوید« پلیس از زمان مطرح شدن شکایت تحقیقات خود را به کار گرفته است و این بررسیها ادامه دارد.» وی در این باره که تا چه زمان این موضوع ادامه پیدا خواهد کرد میگوید:« بررسیها براساس رویه قانونی دنبال میشود»