«حوادث امروز» مرد سم فروش که به اتهام ارتکاب اولین قتل امسال بازداشت شده در حالی که همه شواهد نشان میدهد وی دوستش را پش از ارتکاب جنایت با اسید سوزانده و جسدش را با کمک یکی از دوستانش در بیابان های اطراف شهر رها کرده جرم خود را انکار میکند.«حوادث امروز» گزارش میدهد.
روز 28 اسفندماه سال گذشته مردی در تهران سراسیمه به اداره پلیس رفت و از گم شدن ناگهانی پسر 24 ساله اش به نام پژمان شکایت کرد .
وی در توضیح ماجرا گفت : « پسرم پژمان مدتی است خانهای در غرب تهران اجاره کرده و به صورت مجردی زندگی میکند . ما بیشتر با هم ارتباط تلفنی داشتیم و گاهی هم یکدیگر را میدیدیم . چندی قبل به من گفته بود میخواهد با یکی از دوستانش کافی شاپ بزند و من هم او را تشویق کردم تا اینکه از چند روز قبل ارتباطش با من قطع شد . اول فکر کردم به خاطر راه اندازی کافی شاپ سرش شلوغ است اما وقتی متوجه شدم تلفن همراهش خاموش است نگرانش شدم و به خانه اش رفتم اما در خانه اش نبود و الان احتمال میدهم برای پسرم اتفاق بدی رخ داده باشد . »
ادعای فرار به ترکیه
با شکایت مرد میانسال پرونده به دستور غلامحسین صادق زاده بازپرس شعبه هفتم دادسرای امور جنایی تهران برای رسیدگی در اختیار تیمی از کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی قرار گرفت .
بررسی مأموران پلیس نشان داد پژمان از روز 24 اسفندماه به طرز مشکوکی ناپدید شده است و هیچ یک از دوستانش هم خبری از او ندارند .
در حالی که تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت برادر پسر گمشده به اداره پلیس رفت و سرنخی از گمشدن برادرش در اختیار پلیس قرار داد . وی گفت : « ساعتی قبل دوست برادرم به نام بهنام با من تماس گرفت و مدعی شد پژمان چند روز قبل در درگیری فردی را به قتل رسانده و به ترکیه فرار کرده است . بهنام گفت پژمان از او خواسته به ما خبر دهد تا نگرانش نباشیم . وقتی حرفهای او را شنیدم بیشتر نگران شدم و تصمیم گرفتم پلیس را در جریان ماجرا قرار دهم . »
خرید بشکه
با سرنخی که برادر پسر گمشده در اختیار مأموران قرار داد پرونده وارد مرحله تازهای شد و تیم جنایی بهنام را به صورت نامحسوس تحت نظر گرفتند . از سوی دیگر مأموران در بررسی حساب های پژمان دریافتند روز حادثه مبلغ چهار میلیون تومان از کارت وی برداشته شده است و با این پول یک بشکه آبی 200 لیتری، مقداری اسید و لوازم آزمایشگاهی از مغازهای خریداری شده است . بدین ترتیب مأموران دوربین های مداربسته مغازه بشکه فروشی را بررسی کردند که مشخص شد خریدار بشکه و ماده اسیدی و لوازم آزمایشگاهی دختر جوانی است . دوربینها تصویر دختر جوانی را ثبت کرده بود که بشکه را به داخل خودروی شاسی بلندش منتقل میکند و همراه پسر جوانی از آنجا دور میشود .
لکه های خون
براساس گزارش «حوادث امروز» با بدست آمدن این اطلاعات به سرعت دختر جوان به نام نسرین شناسایی شد و بررسیها هم حکایت از آن داشت پسر جوانی که همراه وی بوده بهنام دوست پسر گمشده است . بنابراین مأموران ابتدا نسرین را بازداشت و از وی تحقیق کردند .
وی در بازجوییها گفت : بهنام پسر مورد علاقه من است و مدتی قبل در اینستاگرام با هم دوست شدیم و قرار است با هم ازدواج کنیم . نیمه شب 24 اسفندماه بهنام با من تماس گرفت و هراسان به من گفت یکی از دوستانش را به قتل رساند و خواست از من به او کمک کنم . او تلفن همراهش را قطع کرد و چند ساعت بعد صبح دوباره با من تماس گرفت و با من قرار گذاشت تا به بازار برویم و سگ بخریم . من قصد خرید سگ داشتم و او پیشنهاد داد با هم برویم . ما با هم سگ خریدیم و بعد از آن با خودروم به مغازه برویم و میگفت برای یکی از مشتریانش مقداری وسایل خریده است . با هم به در مغازه بشکه فروشی رفتیم و یک بشکه پلاستیکی خریدیم و بعد هم ماده اسیدی و لوازم آزمایشگاهی خرید . ما لوازم به خانه قدیمی در غرب تهران بردیم و او از من خواست داخل حیاط منتظر او باشم و ساعتی بعد در حالی که عرق کرده بود و حال خوبی نداشت به داخل حیاط برگشت و با هم از آنجا بیرون آمدیم . وقتی از او سؤال کردم موضوع آدمکشی چی بود ادعا کرد که چالش اینستاگرامی بوده ومی خواسته مرا با آن امتحان کند که او را دوست دارم یا دوست ندارم . من هم حرفش را باور کردم و الان تازه متوجه شدم یکی از دوستان او گم شده است . »
مأموران در ادامه لکه های خونی از داخل خودروی نسرین کشف کردند و همچنین به خانه قدیمی رفتند و فهمیدند خانه مورد نظر خانه اجارهای پژمان است و در آنجا هم لکه های خونی پیدا کردند که آزمایشات نشان داد خونها متعلق به پژمان است .
پیامک های مشکوک
اطلاعات بدست آمده این فرضیه را برای مأموران قوت بخشید به احتمال زیاد پژمان بدست بهنام به قتل رسیده و جسد او با بشکه آبی به بیرون منتقل شده است .
از سوی دیگر مأموران در بررسی های فنی به پیامکهایی روبهرو شدند که بهنام به یکی از دوستانش به نام فرهاد فرستاده بود و در پیامک نوشته « بیل را خریدی » . بررسی پیامک و تلفن های بهنام و فرهاد نشان میداد این دو نفر در قتل پژمان دست داشتهاند . بنابراین مأموران بهنام و فرهاد را بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند .
فرهاد در بازجوییها راز قتل پسر جوان را بر ملا کرد و گفت : « بهنام دوست صمیمی من بود و روز حادثه با من تماس گرفت و گفت پژمان را به قتل رسانده و از من خواست در انتقال جسدش به او کمک کنم . او به من گفت بیل بخرم و جسد را در اطراف لواسانات دفن کنم . او جسد را داخل بشکهای قرار داده بود و من بشکه را به تپه های اطراف لواسانات بردم اما ترسیدم و همانجا رها کردم . »
با اعتراف متهم و مشخصاتی که محل رها سازی جسد در اختیار مأموران قرار داده بود مشخص شد جسدی که به عنوان اولین قتل سال جدید داخل بشکهای آبی رنگی که در اطراف لواسانات از سوی پلیس کشف شده بود متعلق به پژمان است .
تیم جنایی در ادامه از بهنام به عنوان قاتل تحقیق کردند . وی در ادعایی قتل دوستش را منکر شد و دوباره ادعا کرد که پژمان مرتکب قتل شده و به ترکیه گریخته است . تحقیقات از متهمان برای بر ملا شدن زوایای پنهان حادثه ادامه دارد .
ادعای عجیب
به گزارش «حوادث امروز» بهنام صبح امروز در دادسرای امور جنایی با اینکه همه دلایل و مدارک علیه او است قتل را انکار میکند و ادعای عجیبی را درباره حادثه مطرح میکند .
بهنام چطوری با پژمان آشنا شدی ؟
یک سال قبل موتورسیکلتی از او خریدم و با هم آشنا شدیم . او موتورسیکلتش را در فضای مجازی آگهی فروش داده بود و من هم خریدم . رابطه دوستی ما ادامه داشت و قرار بود با هم کافی شاپ بزنیم اما او مرتکب قتل شد و به ترکیه گریخت .
اما الان جسدش داخل بشکهای کشف شده و خودش به قتل رسیده است ؟
خبر ندارم . من فکر میکردم الان او در ترکیه است .
شواهد نشان میدهد شما مرتکب قتل شدی ،انگیزه ات چی بود ؟
من او را نکشتهام و انگیزهای هم برای قتل نداشتم .
اما شما با دختر مورد علاقه ات همان بشکهای که جسد او در آن کشف شده خریده بودید ؟
بله . پژمان دوست من بود و از من خواست برای او بشکهای پلاستیکی و مقداری اسید و لوازم آزمایشگاهی بخرم . من در کار خرید و فروش سموم گیاهی هستم و میدانست در بازار آشنا دارم . او مشتری داشت و کارت را به من داد و من هم برای او خریدم و به خانه اش بردم .
وسایل را برای چی میخواست ؟
به من گفت یک نفر را کشتهام و نیاز به این وسایل دارم .
از شما کمک خواسته بود ؟
بله او تلفنی در حالی که پریشان به نظر میرسید به من زنگ زد و گفت یک نفر را کشته است و نیاز به این وسایل دارد و من وسایل را خریدم و به خانه اش بردم . پس از این هم به من گفت به ترکیه فرار میکنم و از من خواست به خانه اش بروم و اثار جرم را از بین ببرم . او گفت مقداری مشروبات الکلی در خانه دارد و از من خواست آنها را از خانه اش به بیرون منتقل و منهدم کنم .
شما به دختر مورد علاقه ات گفته بودی یک نفر را کشتهای درسته ؟
بله من به او گفتم یک نفر را کشتهام . البته یک چالش ایسنتاگرامی بود و میخواستم او را آزمایش کنم و ببینم چقدر مرا دوست دارد .
داخل خودرو نسرین هم لکه های خون پژمان کشف شده ؟
من خبر ندارم . از صاحب خودرو بپرسید چرا لکه های خون پژمان داخل خودروش بوده .
یکی از دوستانت اعتراف کرده از او خواسته بودی جسد پژمان را در اطراف تهران دفن کند ؟
سکوت میکند و دیگر حرفی نمیزند .