«حوادث امروز» خواننده مجالش عروسی وقتی همسرش از او جدا شد و اجازه نمیداد پسر خردسالش را ببیند با اسلحه کمری به در خانه پدر زن سابقش رفت و حمام خون به راه انداخت .
ساعت 23 شب چهارشنبه بیست و سوم خرداد ساکنان ساختمان مسکونی در یکی از خیابان های منطقه جنت آباد در غرب تهران با شنیدن صدای شلیک چند تیر سراسیمه از خانه هایشان بیرون آمدند . اهالی ساختمان در همان ابتدا دیدند مرد مسلح به کلت کمری با پسر خردسالی به سرعت از ساختمان خارج شد و فرار کرد . آنها در پله های طبقه دوم با پیکر خونین مرد همسایه و چند پله بالاتر هم با پیکرهای خونین همسر و دخترش روبهرو شدند که همگی با شلیک گلوله به شدت زخمی شده بودند .
داماد سابق
لحظاتی بعد با اعلام این خبر تیمی از مأموران کلانتری به محل حادثه رفتند و در آنجا با جسد خونین مرد میانسال که دقایقی پس از حادثه فوت کرده بود و پیکر های نیمه جان همسر و دخترش مواجه شدند. در حالی که دو زن زخمی به بیمارستان منتقل شده بودند قاضی امیر حسین علیمردان بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران در رأس تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تحقیقات خود را در محل آغاز کردند .
نخستین بررسیها حکایت از آن داشت قاتل داماد سابق مقتول به نام احسان است که پدر زن سابقش را با 6 گلوله به قتل رسانده و مادر زن و همسر سابقش را هر کدام با یک گلوله به پرتگاه مرگ کشانده است و در ادامه همراه پسر 5 ساله اش فرار کرده است .همچنین مشخص شد متهم مدتی قبل از همسرش جدا میشود و ساعتی قبل به بهانه دیدن فرزندش و صحبت کردن با خانواده همسر سابقش به در خانه مقتول میآید و زنگ خانه آنها را میزند . مرد میانسال که احتمال میدهد داماد سابقش برای آشتی آمده است در را باز میکند و به استقبال او میرود اما قاتل ناگهان با اسلحه او را هدف قرار میدهد و او را روی پلهها نقش بر زمین میکند . همسر مقتول و دخترش وقتی صدای شلیک به گوششان میرسد وحشت زده از خانه بیرون میآیند و آنها هم هدف شلیک گلوله قرار میگیرند .
بازداشت در خانه باغ
در حالی که گزارش های تیم پزشکی نشان میداد همسر سابق قاتل حالش وخیم است مأموران به دستور بازپرس جنایی متهم را تحت تعقیب قرار دادند . مأموران در نخستین گام به محل زندگی خانواده احسان رفتند اما دریافتند وی پس از حادثه به محل زندگی اش مراجعه نکرده است .
24 ساعت از حادثه گذشته بود و مأموران همچنان در جستوجوی قاتل فراری بودند که خواهر زن سابق متهم با اداره پلیس تماس گرفت و اعلام کرد متهم پسر 5 ساله اش را به خانه او فرستاده است . وی گفت : « در خانه بودم که زنگ خانهام نواخته شد . وقتی در باز کردم با پسر خواهرم روبهرو شدم و فهمیدم پدرش دقایقی قبل پسرش را در نزدیکی خانه ما رها و خودش فرار کرده است .
با بدست آمدن این اطلاعات مأموران تحقیقات خود را ادامه دادند و در نهایت مخفیگاه او را در خانه باغی در یکی از شهرک های اطراف کرج شناسایی و وی را بازداشت کردند .
متهم پس از انتقال به اداره پلیس به قتل پدر زن سابقش و زخمی کردن مادر زن و همسر سابقش اعتراف کرد . قاتل در ادامه به دستور بازپرس جنایی برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت .
از همسرم کینه داشتم
احسان 39 سال سن دارد و 6 سال هم با همسرش زندگی کرده تا اینکه از هم جدا میشوند . او میگوید همسرش اجازه نمیداد فرزندش را ببیند و به همین سبب از او کینه به دل گرفته بود .
احسان شغلت چیه ؟
من خواننده هستم و در مجالس عروسی و مهمانیها خوانندگی میکنم .
چرا همسرت جدا شد ؟
با همسرم اختلاف داشتم . او هر روز بهانهای میگرفت و راهی برای مشاجره و درگیری پیدا میکرد تا اینکه از هم جدا شدیم .
چه اختلافی با هم داشتید ؟
من 6 سال قبل به خواستگاری اش رفتم و با هم ازدواج کردیم . او میدانست من خوانندهام . یکی دو سال اول با هم خوب بودیم و وقتی هم پسرم بدنیا آمد زندگی ما بهتر شد اما از چهار سال قبل اختلاف ما شروع شد . ما سر هر موضوعی با هم مشکل داشتیم . مثلا بهانه میگرفت چرا شبها من دیر به خانه میروم . در صورتی که من تا دیر وقت در مجالس بودم و خوانندگی میکردم .
گفتهاند اختلاف شما به خاطر اعتیاد شما بوده ؟
سکوت میکند .
چی شد که تصمیم به قتل گرفتی ؟
از او کینه به دل داشتم . همسر سابقم پس از اینکه طلاق گرفت دست بچهام را گرفت و به خانه پدرش رفت . او اجازه نمیداد من پسرم را ببینم و به همین خاطر از او کینه به دل داشتم .
چرا به پدر زن و مادر زنت شلیک کردی ؟
می خواستم همسر سابقم را آواره کنم . چون پشتیبان او پدر و مادرش بودند و آنها او را به خانه شان راه داده بودند . اگر آنها او را به خانه شان راه نمیدادند همسرم از من جدا نمیشد .
از کی تصمیم به قتل گرفته بودی ؟
دو هفته قبل به آخر خط رسیدم و تصمیم گرفتم از همسرم انتقام بگیرم و یک هفته قبل هم اسلحه تهیه کردم اما اگر آنها پسرم را به من میدادند این اتفاق نمیافتاد .
درباره شب حادثه توضیح بده ؟
آن شب به خانه آنها رفتم تا پسرم را با خودم ببرم اما پدر زنم مخالفت کرد و من هم در پلهها به او شلیک کردم . سپس مادر زن و همسر سابقم از خانه بیرون آمدند که آنها را هم هدف قرار دادم .
چرا پسرت را با خودت بردی ؟
من فقط برای دیدن پسرم به آنجا رفتم و میخواستم او با من زندگی کند .
پس چرا دوباره او را رها کردی ؟
وقتی فهمیدم پدر زنم فوت کرده میدانستم که دیر و زود دستگیر میشوم و پسرم تنها میشود .
آخرین حرف ؟
پشیمانم .