«حوادث امروز»: 27 آذرماه سال گذشته پروندهای با موضوع فقدانی از شعبه نهم بازپرسی دادسرای امورجنایی تهران روی میز کارآگاهان اداره چهارم پلیس آگاهی قرار گرفت. مردی که گم شدن پسرش را به گزارش داده بود در شرح ماجرا گفت:« پسرم آرشام 33 ساله، خانه را ترک کرده و دیگر برنگشته است. او مدتی قبل در محلهمان اختیاریه با دختری به نام ملینا آشنا شد و قصد داشت با او ازدواج کند، اما من و مادرش مخالف بودیم. همین مخالفت سبب شد با پسرم اختلاف پیدا کنیم و سر از این موضوع با هم مشاجره کنیم. یک روز بعد از این که سر این موضوع با هم مشاجره کردیم، خانه را ترک کرد و دیگر برنگشت تا این که به پلیس خبر دادیم.»
کشف جسد سوخته
بعد از مطرح شدن شکایت و در حالی که بررسیها جریان داشت، دو ماه بعد به پلیس شهرستان دماوند خبر رسید جسدی سوخته حوالی شهر کشف شده است. با حضور پلیس در محل مشخص شد جسد متعلق به مردی جوان است که در محلی دیگر به قتل رسیده و جسدش در بیابان رها شده است. همزمان با انتقال جسد به پزشکی قانونی و انجام آزمایش دیانای مشخص شد جسد متعلق به آرشام است که خانوادهاش گم شدن او را به پلیس خبر داده بودند، بنابراین پرونده در اداره دهم پلیس آگاهی با موضوع قتل عمد تشکیل و تحقیقات برای شناسایی عامل یا عاملان جنایت به جریان افتاد.
اولین مظنون
در شاخه دیگری از بررسیها، ملینا به عنوان مظنون تحت تعقیب قرار گرفت. بررسیهای بعدی نشان داد که ملینا بعد از ناپدید شدن آرشام به طور ناگهانی خانهشان را ترک کرده است، بنابراین کاراگاهان احتمال دادند ملینا در جریان قتل آرشام نقش داشته باشد. بررسیهای بعدی پلیس در این باره نشان داد که ملینا از مدتی قبل با پسری 28 ساله به نام نیما ارتباط دارد. وقتی کارآگاهان برای تحقیق به سراغ نیما رفتند متوجه شدند که او هم همزمان با ناپدید شدن ملینا به خانهاش مراجعه نکرده است.با کامل شدن بررسیهای پلیس در این باره کارآگاهان مخفیگاه ملینا و نیما را در شهرستان اسلامشهر شناسایی و دو روز قبل آنها را بازداشت کردند.
اعتراف به قتل
ملینا وقتی در این باره مورد تحقیق قرار گرفت به قتل آرشام و سوزاندان جسد وی اعتراف کرد. او در شرح ماجرا گفت: «من و آرشام قصد داشتیم با هم ازدواج کنیم اما خانواده آرشام مخالف بودند. هر چه در این باره تلاش کردیم اما سرانجام متوجه شدیم وصلت ما انجام نمیشود، برای همین من تصمیم گرفتم رابطهام را با آرشام قطع کنم. در همان شرایط، در اینستاگرام با نیما آشنا شدم و چند بار با هم ملاقات کردیم. در جریان همان ارتباط بود که آرشام از رابطه من و نیما با خبر شد و سر این موضوع با هم مشاجره کردیم. بعد از آن بود که آرشام تصمیم گرفت با نیما در این باره حرف بزند برای همین با او قرار ملاقات گذاشت. »
متهم در شرح حادثه هم گفت: «روز حادثه نیما با پراید در محل قرار حاضر شد و من و آرشام هم سوار شدیم. آنها با هم حرف زدند اما خیلی زود با هم مشاجره شان شد. وقتی مشاجره بالا گرفت نیما دست به چاقو برد و چند ضربه به آرشام زد که او به قتل رسید. سپس نیما به طرف دماوند رانندگی کرد و جسدر ا در بیابانهای دماوند آتش زدیم و خانه برگشتیم. از آنجا که پلیس خیلی زود به سراغمان میآمد تصمیم گرفتم از خانه فرار کنیم برای همین ابتدا به شهری در شمال کشور فرار کردیم و چند روز در ویلایی اجارهای پنهان شدیم. بعد از آن تصمیم گرفتیم از کشور خارج شویم و به صورت غیرقانونی به ترکیه برویم برای همین به سمت مرزهای غربی حرکت کردیم. وقتی به مرز رسیدیم متوجه شدیم که در ترکیه زلزله آمده برای همین از رفتن به ترکیه منصرف شدیم. در همان شرایط نیما با یکی از دوستانش تماس گرفت و با کمک او خانهای در اسلامشهر اجاره کردیم و به آنجا رفتم. تا این که بازداشت شدیم.»
نیما هم وقتی مورد تحقیق قرار گرفت به ارتکاب قتل اعتراف کرد. او گفت:« به خاطر علاقه زیادی که به ملینا داشتم حاضر به ترک رابطه با او نبودم برای همین روز حادثه وقتی با آرشام درگیر شدم او را به قتل رساندم.»
سرهنگ کارآگاه مرتضی نثاری، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، گفت : دو متهم در جریان بازجوییها به قتل اعتراف کردهاند و تحقیقات بیشتر از آنها در اداره دهم پلیس آگاهی جریان دارد.