ساعت 22:30 شامگاه 20 خرداد سال 1389 به مأموران پلیس شهرستان شهریار خبر رسید، مردی در منطقه نصیرآباد هنگام کندن حیاط خانه اش جمجمه و بقایای جسد انسانی را کشف کرده است .
وقتی مأموران به محل حادثه رسیدند، مردی که جسد را کشف کرده بود، گفت : « من مستاجر هستم و چند روز قبل متوجه شدم لوله فاضلاب خانه ترکیده است و به همین دلیل با هماهنگی صاحب خانه کارگری گرفتیم . او در حال کندن حیاط خانه بود که با جمجمه و بقایای جسد انسانی روبهرو شدیم و بلافاصله موضوع را به اداره پلیس خبر دادیم . »
5 سال قبل
بررسی های مأموران نشان داد سال 83 زوج جوانی به نام بهمن و فریده این خانه را اجاره میکنند اما پس از چند ماه سکونت به صورت ناگهانی خانه را تخلیه و آنجا را ترک میکنند . همچنین مشخص شد بهمن چند روز قبل از اینکه خانه را تحویل صاحب خانه بدهد حیاط خانه را موازئیک میکند .
بنابراین با بدست آمدن این اطلاعات مأموران بهمن را به عنوان مظنون حادثه تحت تعقیب قرار دادند تا اینکه مرداد ماه همان سال وی را شناسایی و بازداشت کردند . وی در بازجوییها به قتل مردی در 5 سال قبل اعتراف کرد و گفت جسد را در حیاط همان خانه دفن کرده است .
گمان بد
وی در توضیح ماجرا گفت : « مدتی بود به همسرم بد گمان بودم . 5 سال قبل وقتی از محل کارم به خانه برگشتم، دیدم همسایهها با همسرم در حال مشاجره لفظی هستند و مردی هم در کنار همسرم ایستاده و سیگار میکشد . همسایهها با دیدن من رفتند اما آن مرد که شغلش راننده بود همچنان در حیاط خانه مان کنارم همسرم ایستاده بود . خیلی عصبانی بودم و ابتدا به همسرم حمله کردم و او را کتک زدم و بی هوش شد و سپس آن مرد کتک زدم و خفه کردم . جسد راننده را به داخل دستشویی منتقل کردم و از خانه بیرون رفتم تا برای پنهان کردن جسد نقشهای طراحی کنم . وقتی به خانه برگشتم دیدم همسرم از خانه فرار کرده و من هم از ترس جسد آن را مرد را داخل حیاط خانه دفن کردم و چند روز بعد هم خانه را تحویل صاحب خانه دادم و برای ادامه زندگی به یکی از شهرهای شمال غربی کشور رفتم .»
پس از اعتراف متهم مأموران همسر وی را به دادسرا احضار کردند اما وی گفت شب حادثه در خانه نبوده و از درگیری شوهرش با مقتول خبری ندارد .
شناسایی
مأموران پلیس در ادامه تحقیقات دریافتند مقتول راننده میانسالی به نام ارسلان است و در مسیر رباط کریم به شهریار با خودروش مسافر جابهجا میکرده است . همچنین مشخص شد خانواده وی همان روز اعلام مفقودی میکنند و مأموران هم چند روز بعد خودرو او را در بلوار اصلی شهر پیدا میکنند اما ردی از خود او پیدا نمیشود تا اینکه جسدش داخل حیاط خانهای کشف میشود .
بدین ترتیب با شناسایی اولیای دم پرونده متهم تکمیل و برای محاکمه به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد .
متهم در دادگاه به قصاص محکوم شد و رأی دادگاه هم پس از تأیید در دیوان عالی کشور برای سیر مراحل اجرای حکم به شعبه اجرای احکام دادسرای امور جنایی فرستاده شد .
تعیین و تکلیف
در حالی که متهم 13 سال است به اتهام قتل عمد و حکم قصاص در زندان به سر میبرد، اولیای دم در خصوص قصاص متهم یا بخشش وی هیچ اقدامی انجام ندادهاند و متهم همچنان در زندان بلاتکلیف مانده است . به همین دلیل قاضی محمد شهریاری سرپرست دادسرای امور جنایی به واحد صلح و سازش دادسرا دستور داد جلسهای برای صلح و سازش و تعیین و تکلیف پرونده متهم با حضور اولیای دم مقتول و خانواده متهم برگزار کنند .