حوادث امروز»چند روز قبل زن جوانی در تهران سراسیمه به اداره پلیس رفت و از مرد آشنایی به اتهام آدمربایی شکایت کرد.
شاکی در توضیح ماجرا گفت: «چند سال قبل با یکی از بستگانم ازدواج کردم و الان هم صاحب چند فرزند هستیم. زندگی ما خوب بود، اما مدتی قبل با هم اختلاف پیدا کردیم و به همینخاطر از هم جدا شدیم. من زندگی جدیدم را آغاز کردم و در شرکتی مشغول به کار شدم. هر روز به محل کارم میرفتم تا اینکه ۷۲ ساعت قبل برای کار از خانهام خارج شدم و به داخل خیابان رفتم که یکی از اقوام دورمان به نام اردشیر با خودرویش کنارم توقف کرد. ابتدا فکر کردم او با من کاری دارد، اما او از ماشین پیاده شد و با چاقویی که در دست داشت، به طرف من آمد و با تهدید مرا به داخل خودرویش کشاند. همان لحظه شروع به داد و فریاد کردم که مرد آدمربا با چاقو تهدید کرد اگر سکوت نکنم بلایی سر خودم و بچههایم میآورد و من هم از ترس جان فرزندانم حرفی نزدم.»
۴۸ ساعت گروگانگیری
شاکی ادامه داد: «او مرا با خودرویش به یکی از شهرهای جنوبی کشور منتقل و داخل خانه قدیمی حبس کرد. ۴۸ ساعت گروگان او بودم و در این مدت اردشیر به شدت مرا کتک میزد. آنقدر گریه و التماس کردم که دلش به حالم سوخت و مرا رها کرد. پس از این به سرعت خودم را به تهران رساندم و به اداره پلیس آمدم تا از او به اتهام آدمربایی و کتککاری شکایت کنم.»
با شکایت زن جوان، تیمی از مأموران پلیس تحقیقات خود را برای شناسایی و دستگیری متهم آغاز کردند و در نهایت پس از چند روز موفق شدند اردشیر را بازداشت و به اداره پلیس منتقل کنند.
بهانه ازدواج
متهم در بازجوییها جرم خود را انکار کرد و گفت زن جوان به دروغ از او شکایت کردهاست تا با این بهانه مرا وادار کند با او ازدواج کنم.
وی در ادعایی گفت: «شهین از بستگان دور ما بود و من از قبل به او علاقه داشتم. چند ماه قبل او از شوهرش جدا شد و برای ادامه زندگی به تهران آمد. او خودش را به من نزدیک کرد و من هم به خاطر علاقهای که به او داشتم، تصمیم گرفتم به خواستگاریاش بروم و با او ازدواج کنم. وقتی به او پیشنهاد دادم، قبول کرد و قرار شد همراه او به زادگاهمان برویم و با خانوادهاش درباره ازدواج صحبت کنیم. برای او انگشتر فیروزهای خریدم و دو نفری راهی شهرمان شدیم. روز اول من به خانه آنها رفتم و روز دوم او به خانه ما آمد. من آدم وسواسی و تمیزی هستم، اما او خیلی به تمیزی اهمیتی نمیدهد و روز دوم سر همین موضوع با هم مشاجره لفظی کردیم. وقتی فهمیدم او زن تمیزی نیست به او گفتم از ازدواج پشیمان شدهام و نمیخواهم با او ازدواج کنم. شهین خیلی عصبانی و با حالت قهر از خانه ما خارج شد و به تهران برگشت. الان که دستگیر شدهام، فهمیدم او به دروغ از من به اتهام آدمربایی شکایت کردهاست تا مرا مجبور به ازدواج با خودش کند.»
تحقیقات از متهم ادامه دارد.