«حوادث امروز»چندی قبل مأموران پلیس تهران در جریان سرقتهای سریالی از خانههایی در خیابانهای شمال غربی تهران قرار گرفتند و تحقیقات خود را برای شناسایی سارق آغاز کردند.بررسیهای مأموران پلیس نشان داد سارق مرد جوانی است که به صورت تکرو به خانهها دستبرد میزند و اموال قیمتی را سرقت میکند.
سارق سابقهدار
همچنین تحقیقات نشان داد سارق به خاطر اینکه شناسایی نشود، هنگام سرقت نقاب یا ماسک بهداشتی به صورت دارد و همین موضوع این فرضیه را برای مأموران قوت بخشید که به احتمال زیاد متهم سارق سابقهداری است و به همین دلیل چهرهاش را میپوشاند. با به دست آمدن این اطلاعات، مأموران همزمان با بررسی دوربینهای مداربسته محلهای حادثه، آلبوم مجرمان سابقهدار را هم بررسی کردند تا اینکه دریافتند متهم با سارق سابقهداری به نام فرزین که چندین سابقه کیفری در پروندهاش ثبت شدهاست، شباهت زیادی دارد. بدین ترتیب فرزین تحت تعقیب قرار گرفت و مأموران موفق شدند وی را در مخفیگاهش شناسایی و بازداشت کنند. وی در بازجوییهای ابتدایی منکر جرمش شد و ادعا کرد توبه کردهاست، اما وقتی با مدارک و دلایل روبهرو شد به سرقتهای سریالی اعتراف کرد. متهم درجریان اعترافات، راز زن خلافکاری را بر ملا کرد که خانهاش را پاتوق خلافکاران کردهبود و اتاقهای خانهاش را به صورت ساعتی و روزانه در اختیار خلافکاران سابقهدار قرار میداد.
عاشق شدن سارق حرفهای
متهم گفت: «از دوران نوجوانی وارد باند خلافکاران شدم و الان هم سارق حرفهای هستم. چند باری دستگیر شدم و به زندان افتادم و هر بار هم پس از آزادی حرفهایتر میشدم. چندی قبل در فضای مجازی با دختر جوانی به نام ندا آشنا شدم. او همراه خانوادهاش در یکی از شهرستانها زندگی میکرد و به همین دلیل ارتباط ما به صورت پیامکی و تلفنی بود. من دلباخته او شدم و پیشنهاد ازدواج دادم و او هم قبول کرد و قرار بود همراه خانوادهام به خواستگاریاش بروم.»
هویت جدید برای ازدواج
متهم ادامه داد: «من عاشق او شدم و تصمیم گرفتم خلاف را کنار بگذارم و زندگی تازهای را شروع کنم، اما من سابقهدار بودم و پلیس هم در تعقیب من بود و همین موضوع رسیدن به عشقم را مشکل کردهبود. میدانستم همان ابتدا همه چیز لو میرود و زندگیام سیاه میشود. به همین دلیل تصمیم گرفتم هویتم را تغییر بدهم تا ردپای خلافهایم از زندگیام پاک شود. زن خلافکاری را میشناسم که شهره نام دارد و خانهاش را پاتوق افراد خلافکاران کردهاست. او با همه نوع افراد خلافکار از آدم قاچاقفروش و جاعل ارتباط دارد و من هم به سراغ او رفتم و خواستم برای من شناسنامه و کارت ملی با هویت جدید تهیه کند و برای این کار هم ۲۰ میلیون تومان به او دادم. شهره امروز و فردا میکرد تا اینکه مأموران مرا دستگیر کردند. من از او کینه به دل دارم، چون اگر او برای من هویت جعلی درست کردهبود، الان به دخترمورد علاقهام رسیدهبودم.»
خانه جرائم
با اعتراف متهم، مأموران پلیس تحقیقات خود را درباره خانه شهره آغاز کردند و دریافتند وی خلافکار سابقهداری است که از چندی قبل اتاقهای خانهاش را به افراد خلافکار و متهمان فراری اجاره میدهد. تحقیقات میدانی و گفتههای همسایهها هم حکایت از آن داشت افراد زیادی هر روز به خانه او رفت و آمد دارند.
بدین ترتیب مأموران راهی خانه شهره شدند و متهم را بازداشت کردند. مأموران در بازرسی از خانه او، جاعل حرفهای، یک زورگیر تحت تعقیب و مرد قاچاقفروشی را هم بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند.
شهره در بازجوییها به جرم خود اقرار کرد و تحقیقات از وی به دستور مقام قضائی ادامه دارد.
گفتوگو با متهم
شهره متأهل هستی؟
متأهل بودم، اما چند سال قبل شوهرم اعدام شد و از آن زمان تنها زندگی میکنم.
چرا اعدام شد؟
قاچاقفروش بود و پلیس مواد زیادی از او گرفت و قاضی هم حکم اعدام به او داد.
چرا شما وارد کار خلاف شدی؟
من هم دوران نوجوانی مثل دیگر دختران آرزوهای قشنگی برای زندگیام داشتم. درس میخواندم تا به آرزوهایم برسم، اما در سن ۱۶ سالگی خانوادهام مرا مجبور کردند با مرد جوانی که میگفتند پولدار است و مرا خوشبخت میکند، ازدواج کنم. هر چقدر گفتم من عاشق درس و کتابم فایدهای نداشت و در نهایت تن به ازدواج دادم و بعد فهمیدم شوهرم قاچاقفروش است. وقتی دستگیر و اعدام شد، من از شهرمان برای زندگی به تهران آمدم و مدتی بعد هم وارد باند خلافکاران شدم. تعدادی زن جوان بودیم که مردی ما را طعمه افراد پولدار قرار میداد. مدتی گذشت و ما از مردان پولدار اخاذی و گاهی هم سرقت میکردیم تا اینکه برای اولینبار بازداشت و راهی زندان شدم.
چرا خانهات را در اختیار افراد خلافکار قرار میدادی؟
من از این راه درآمد کسب میکردم. چطور صاحبخانهها خانههایشان را اجاره میدهند، من هم اجاره میدادم، اما به خلافکاران، چون آنها پول بیشتری میدادند. البته واقعیتش این است که من از خلاف و سرقت خسته شدهبودم و از پولی که به دست آوردهبودم، چند سال قبل خانه قدیمی در جنوب شهر خریدم و تصمیم گرفتم خلاف را کنار بگذارم و خانهام را اجاره بدهم.
به چه کسانی اجاره میدادی؟
فرقی نمیکرد. من بیشتر به صورت روزانه و ساعتی اجاره میدادم. مثلاً متهم فراری را معرفی میکردند و برای چند روز خانهام را اجاره میکرد یا افرادی که در جعل فعالیت میکردند برای مدت کوتاهی یکی از اتاقها را اجاره میکردند. افرادی که اجاره میکردند، سارق، زورگیر، جاعل، قاچاقفروش و خلافکاران دیگر بودند.
چقدر درآمد داشتی؟
مشخص نیست. معمولاً آنها به من همیشه پول نمیدادند. مثلاً وسایل سرقتی یا موادمخدر و گاهی هم پول میدادند.