«حوادث امروز» پسر افغانی که در درگیری خونینی یکی از دوستانش را به قتل رساندهبود، وقتی برای پانسمان دستش به بیمارستان رفت، بازداشت شد. متهم میگوید مقتول قصد تعرض به او را داشته است.«حوادث امروز» گزارش میدهد.
ساعت ۲۰:۳۰ شامگاه سهشنبه ۱۹ اردیبهشت قاضی وحید ناصری، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران با تماس تلفنی مأموران کلانتری ۱۲۹ جامی از مرگ مشکوک پسر جوانی در خانهای قدیمی با خبر و همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی راهی محل شد. تیم جنایی در یکی از اتاقهای خانه قدیمی در جنوب تهران با جسد پسر ۱۷ سالهای افغانی به نام بشیر روبهرو شدند که با چاقو به قتل رسیدهبود. بررسیها نشان داد خانه قدیمی ویلایی، تعدادی اتاق دارد که هر کدام از آنها در اختیار چند کارگر ساختمانی است و مقتول هم شب قبل در آنجا مهمان یکی از دوستانش بودهاست.
مرد جوانی که موضوع را به مأموران خبر دادهبود، گفت: «ما چند کارگر ساختمانی هستیم که هر کداممان اتاقی را از این خانه قدیمی اجاره کردهایم. امروز صبح به محل کارم رفتم تا اینکه دقایقی قبل به خانهام برگشتم. در اتاق منوچهر باز بود و پسر جوانی هم داخل آن افتادهبود. کنجکاو شدم به داخل اتاق رفتم و دیدم او با چاقو به قتل رسیدهاست و بلافاصله با اداره پلیس تماس گرفتم.»
بازداشت در بیمارستان
مأموران در بررسی محل حادثه با لکههای خونی روی دیوارها روبهرو شدند که پس از بررسی مشخص شد لکههای خون متعلق به مقتول نیست و به احتمال زیاد خونهای پاشیده روی دیوار متعلق به قاتل است که در درگیری خونین زخمی شدهاست. بنابراین مأموران احتمال دادند ضارب برای درمان به بیمارستان میرود و به همین دلیل بیمارستانهای اطراف را به صورت نامحسوس تحت نظر گرفتند و در نهایت ساعتی بعد باخبر شدند پسر جوانی که از ناحیه دست زخمی شده به بیمارستانی مراجعه کردهاست.
مأموران پسر زخمی را در بیمارستان بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند، اما وی در بازجوییها مدعی شد ساعتی قبل در درگیری با دو زورگیر در پارکی دستش زخمی شدهاست.
اعتراف
متهم در بازجوییهای فنی وقتی با مدارک و دلایل روبهرو شد و فهمید لکههای خونش در محل حادثه کشف شدهاست، با اظهار پشیمانی به قتل اعتراف کرد. وی گفت َ: «مقتول از دوستان من بود و گاهی او شبها مهمان من بود و گاهی هم من به خانه او میرفتم و شب آنجا میخوابیدم. شب حادثه او مهمان من شد و پس از اینکه شام خوردیم، خوابیدیم. نیمههای شب متوجه شدم او نیت شومی دارد و به همین خاطر با هم درگیر شدیم. او با چاقو به من حمله کرد و ضربهای به دستم زد و من هم با چاقو ضرباتی به او زدم. وقتی خونین روی زمین افتاد و فهمیدم او فوت کردهاست، از ترس فرار کردم. پس از حادثه چند ساعتی داخل خیابان پرسه زدم تا اینکه تصمیم گرفتم به مرکز درمانی بروم و دستم را پانسمان کنم، چون خون آن بند نمیآمد. وقتی وارد بیمارستان شدم، مأموران به دستانم دستبند زدند. میخواستم مأموران را فریب دهم، اما موفق نشدم و الان هم پشیمان هستم.» متهم در ادامه برای تحقیقات بیشتر به دستور قاضی وحید ناصری، بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی تهران در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.