«حوادث امروز» مرد صافکار که در دام زورگیران خشن گرفتار شده بود با تشکیل باند شروع به زورگیری کرد تا این که بازداشت شد.«حوادث امروز» گزارش میدهد.
اوایل دی ماه سال قبل به مأموران پلیس تهران خبر رسید دو زورگیر موتورسوار نزدیکی بیمارستانی در یکی ازخیابان های مرکزی شهر مرد شهرستانی را با قمه زخمی و پس از سرقت تلفن همراهش از محل گریختهاند .
وقتی مأموران به محل حادثه رسیدند دریافتند مرد زخمی پس از حادثه به اتاق عمل منتقل شده و به خاطر شدت جراحت با مرگ دست و پنجه نرم میکند .
بررسیها نشان داد مرد جوان همسرش بیمار و در آن بیمارستان بستری است که خودش هم در بیرون از بیمارستان در دام دو زورگیر خشن گرفتار و زخمی میشود .
وی پس از بهبودی نسبی به مأموران پلیس گفت : « همسرم بیمار بود و برای درمان از شهرستان به تهران آوردم و در آن بیمارستان بستری کردم . روز حادثه پزشک معالج برای همسرم دارو تجویز کرد و من برای تهیه دارو از بیمارستان بیرون رفتم که تلفن همراه هم زنگ خورد . گوشی ام را از جیبم بیرون آوردم و همان لحظه موتورسیکلتی به من نزدیک شد و ترک نشین آن گوشی ام را از دستم قاپید . در برابرش مقاومت کرد و حتی به او گفتم گرفتارم و گوشی ام را برای کار واجبی لازم دارم اما سارق خشن نه تنها به من رحم نکرد که با قمه ضربهای محکم به پایم زد . خونین روی زمین افتادم و رهگذران هم مرا به سرعت به بیمارستان منتقل کردند . به گفته پزشکان اگر کمی دیرتر میرسیدم جانم را از دست داده بودم . »
زورگیری های سریالی
با شکایت مرد جوان پرونده به دستور قاضی محمد ولی بیرانوند بازپرس شعبه هفتم دادسرای ناحیه 34 برای شناسایی و دستگیری سارقان خشن در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت .
همزمان با ادامه تحقیقات درباره این حادثه مأموران پلیس با شکایت های متعددی روبهرو شدند که همگی در دام 2 یا چهار زورگیر خشن گرفتار شده بودند . بررسیها نشان داد سارقان خشن اعضای باند چهار نفرهای هستند که با دو موتور سیکلت به خیابان های مرکزی، شرقی و شمال شرق میروند و با تهدید چاقو تلفن همراه شهروندان را سرقت میکنند . همچنین مشخص شد زورگیران خشن علاوه بر سرقت تلفن همراه، خودرو و موتور سیکلت هم سرقت میکنند و صاحبان را زخمی و گاهی هم تا پرتگاه مرگ میکشانند .
یکی از مالباختهها به مأموران پلیس گفت : « چند روز قبل موتورسیکلت گرانقیمتی خریدم و روز حادثه هم در یکی از خیابانها در حال دور دور بودم . وقتی به خیابان خلوتی رسیدیم دو موتور سیکلت با چهار سرنشین راه مرا سد کردند . آنها ازمن خواستند موتورسیکلتم را به آنها بدهم اما من تصمیم به فرار گرفتم که با قمه به جانم افتادند و مر زخمی کردند . من روی زمین افتادم و آنها هم مرا همانجا رها و موتورسیکلتم را سرقت کردند و به سرعت از محل دور شدند . »
هدیه دایی
مأموران در ادامه مشخصات تعدادی از موتورسیکلتها و خودروهای سرقتی باند زورگیران خشن را در اختیار واحدهای گشتی پلیس قرار دادند . در حالی که هر روز به تعداد شاکیان افزوده میشد و سارقان همچنان سرقت های سریالی خود را ادامه میدادند، مأموران یکی از موتورسیکلت های سرقتی را شناسایی و راننده آن را که پسر جوانی بود بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند .
وی در بازجوییها گفت دایی اش به نام کامبیز که مغازه صافکاری دارد موتورسیکلت را روز تولدش به او هدیه داده است . بررسی های مأموران پلیس نشان داد کامبیز 24 ساله سرکرده باند دزدان خشن است . بدین ترتیب مأموران پس از شناسایی متهمان چند روز قبل به مخفیگاه آنها رفتند اما متهمان با دیدن مأموران فرار کردند . مأموران در تعقیب و گریز یکی از متهمان را با شلیک گلوله از ناحیه پا زخمی و سه عضو دیگر را هم دستگیر کردند .
متهمان پس از اعتراف به سرقت های سریالی برای تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران پلیس قرار گرفتند .
گفتوگو با سردسته باند
کامبیز سابقه داری ؟
نه ما هیچ کداممان سابقه نداریم .
چی شد که باند سارقان خشن را تشکیل دادی ؟
تصمیم من بر میگردد به یک حادثهای که برای خودم رخ داد . واقعیتش من خودم مدتی قبل قربانی حادثه روزگیری شدم . آن روز مغازه صافکاری ام را بستم و به طرف خانهام به راه افتادم اما در میانه راه گرفتار دو دزد خشن شدم . آنها تلفن همراه و کیف پولم را به زور از من گرفتند و وقتی در برابر آنها مقاومت کردم با چاقو مرا زخمی کردند به طوریکه به بیمارستان منتقل و مدتی بستری شدم . همین موضوع باعث شد من هم تصمیم بگیرم سرقت کنم چون فهمیدم درآمد خوبی دارد .
همدستان را چطور انتخاب کردی ؟
من صافکار بودم و همدستانم از دوستانم بودند که یکی شان خیاط، یکی شان نجار و نفر چهارم کارگر ساختمان است . البته دو نفرشان افغان هستند و چند سالی است با هم دوست هستیم . وقتی موضوع را به آنها در میان گذاشتم و گفتم وضع مالی مان خوب میشود قبول کردند .
چطور سرقتها را آغاز کردید ؟
اول ما از مشتریان خودمان سرقت میکردیم . مثلا افرادی که برای تعمیر و صافکاری خودروشان به مغازه من میآمدند و متوجه میشدم وضع خوبی دارند یا گوشی همراهشان قیمتی است به همدستانم آمارشان را میدادم و وقتی از مغازهام بیرون میرفتند همدستانم در فرصت مناسب آنها را خفت میکردند . دوست خیاط و نجارم نیز به همین شیوه آمار مشتریان خودشان را به اعضای باند میدادند . مدتی به این شیوه سرقت میکردیم تا اینکه تصمیم گرفتیم به داخل خیابانها برویم و تلفن همراه شهروندان و گاهی هم موتور سیکلت یا خودرو سرقت کنیم .
چرا از چاقو استفاده میکردید ؟
ما معمولا طعمه هایمان را در خیابان های خلوت انتخاب میکردیم تا کمتر مقاومت کنند اما بعضی از افراد مقاومت میکردند ما هم مجبور بودیم با چاقو یا قمه ضربهای به آنها بزنیم تا بی خیال موتور سیکلت یا گوشی شان شوند . البته گاهی هم به خودروها حمله میکردیم و با شکستن شیشهها و زخمی کردن راننده آن تلفن همراه یا اموال او را سرقت میکردیم .
فکر نمیکردید مرتکب قتل شوید ؟
نه . آنها همه خوش شانس بودند و خوشبختانه هیچ کدامشان فوت نکردند وگرنه الان ما قاتل و در انتظار طناب دار بودیم .
اموال سرقتی را چه کار میکردید ؟
موتورسیکلتها و خودروها را یا اوراق میکردیم یا با جعل سند میفروختیم اما تلفن های همراه را دو همدست افغانمان به افغانستان میبردند و آنجا میفروختند . بعضی اموال سرقتی را هم تقسیم میکردیم و یا هدیه میدادیم مثل همین موتورسیکلت سرقتی که به پسر خواهرم روز تولدش هدیه دادم و باعث گرفتاری ما شد .
چند مورد سرقت انجام دادید ؟
درست یادم نیست اما حدود 50 فقره سرقت داشتیم .