«حوادث امروز» مرد موطلایی پس از قتل یکی از دوستانش برای اینکه شناسایی نشود موهایش را مشکی کرد اما به دام افتاد و به قتل اعتراف کرد . «حوادث امروز» گزارش میدهد.
عصر روز پنج شنبه 18 اسفندماه سال قبل به مأموران کلانتری 150 تهرانسر خبر رسید مرد تنهایی در خانه اش به قتل رسیده است .
با اعلام این خبر تیمی از مأموران راهی محل شدند و داخل سرویس بهداشتی زیر زمین ساختمان دو طبقه قدیمی با جسد خونین مرد 45 سالهای به نام فرید روبهرو شدند که نخ ضخیمی همراه زنجیر کیف زنانهای دور گردنش پیچانده و در دهانش هم پارچهای گذاشته شده بود .
بدین ترتیب مأموران پلیس با حفظ صحنه قتل موضوع را به قاضی محمد مهدی براعه بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران خبر دادند و دقایقی بعد وی همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل تحقیقات خود را آغاز کردند .
ردپای دوست
مأموران پلیس در بررسی دوربین های مداربسته به ردپای مرد موطلایی رسیدند که صبح روز حادثه سراسیمه از خانه مقتول بیرون رفته بود . همچنین همسایهها هم تأیید کردند که مرد موطلایی مهمان خانه مقتول بوده و صبح روز حادثه پس از اینکه شیرفلکه آب خانه مقتول را بسته از آنجا گریخته است .
برادر مقتول هم پس از دیدن فیلم دوربین مداربسته گفت مرد موطلا از دوستان برادرش بوده است .
وی گفت : « برادرم چهار روز قبل زیر زمین این خانه را اجاره کرد و مرد موطلا هم به نام کامبیز از دوستانش بود . برادرم به من گفت مدتی قبل مقداری دلار به کامبیز داده تا برای او موتور سیکلت بخرد اما کامبیز موتورسیکلت برایش نخریده و پولش را هم نداده است .
مأموران در بررسی های بعدی متوجه شدند شیر آب حمام هم که درگیری داخل آن رخ داده است کنده شده و به همین دلیل هم مرد موطلا شیرفلکه آب را بسته و بعد فرار کرده است .
در بررسی های بعد مأموران قبض مغازه جگرکی را پیدا کردند که مشخص شد مقتول و مرد موطلا همان شب حادثه از مغازه جگرکی شام خریدهاند.
بازداشت
بدین ترتیب مرد موطلا تحت تعقیب قرار گرفت و مأموران تحقیقات خود را برای شناسایی محل زندگی اش را آغازکردند .
بررسیها نشان داد مظنون به قتل همانند مقتول معتاد است و به پاتوق های خلافکاران رفت و آمد دارد اما دوستانش هم محل زندگی او را نمیدانند .
بررسی های فنی درباره این حادثه ادامه داشت تا اینکه چند روز قبل مأموران محل زندگی متهم را در همان نزدیکی محل زندگی مقتول شناسایی و وی را بازداشت کردند .
متهم که پس از دستگیری قتل را به گردن یکی از بچه های محل شان انداخته بود ،صبح دیروز برای بازجویی به دادسرای امور جنایی منتقل شد و مقابل قاضی محمد مهدی براعه به قتل دوستش اعتراف کرد . قاتل در ادامه برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت .
گفتوگو با متهم
کامبیز مقتول را میشناختی ؟
بله 7 یا 8 سال قبل با او آشنا شدم . ما هر دو معتاد به مواد مخدر بودیم و من حدود 8 سال قبل در کمپ ترک اعتیادی بستری بودم و مقتول را هم خانواده اش برای ترک به آنجا آورده بودند که با هم آشنا شدیم . البته ما هر دو پس از اینکه از کمپ بیرون آمدیم دوباره شروع به مصرف مواد کردیم .
چی مصرف میکردید ؟
هرچی دلت بخواد مصرف میکردیم . شیشه، هروئین، تریاک و حتی قرص هم میخوردیم .
با مقتول اختلاف داشتی ؟
نه، ما دوست بودیم و همیشه در پاتوق معتادان با هم مواد مصرف میکردیم .
چی شد او را به قتل رساندی ؟
مقتول به خاطر اعتیادش به خانه شان رفت و آمد نداشت و چند روز قبل از حادثه خانهای در محله ما اجاره کرد تا تنها زندگی کند . شب حادثه من خانه مان بودم که به سراغم آمد و گفت میخواهم جگربخرم و خواست با او به خانه شان بروم و با او جگر بخورم . ما دو نفری به خانه اش رفتیم و پس از خوردن جگر بساط شیشه را پهن و شروع به مصرف مواد کردیم . ساعتی بعد هر دو توهم داشتیم که دیدم او به طرف من آمد و فکر کردم میخواهد مرا آزار و اذیت کند . با او درگیر شدم و او هم با چاقوی آشپزخانه ضربهای به کتفم زد و زخمی شدم . در همین لحظه چشم به تخته سنگی افتاد و آن را برداشتم و با همان سنگ دو ضربه به سر او زدم .
گفته بودند درگیری شما داخل حمام بوده، درسته ؟
نه . بعد از اینکه او فوت کرد من شیرآب حمام را باز کردم تا آثار خون را پاک کنم که شیر حمام شکست .
بعد چی کار کردی ؟
من 4 ساعت بالای سر دوستم نشستم و او هنوز زنده بود که به داخل حیاط رفتم شیرفلکه آب را بستم چون شیر حمام شکسته بود و بعد فرار کردم .
کی متوجه شدی فوت کرده ؟
5 روز بعد دیدم برای او در محله ما حجله زدهاند و تازه متوجه شدم او فوت کرده است . از آن روز به بعد از خواب و خوراک افتادم و به شدت پشیمان شدم اما کاری از دستم ساخته نبود . هر شب کابوس میدیدم و وقتی هم خانوادهام سؤال میکردند چرا حالم بد است به دروغ میگفتم با صاحب کارم که باطر ساز است مشکل دارم .
چرا وقتی دستگیر شدی، یکی از بچه های محل را قاتل معرفی کردی ؟
او مدتی قبل کتانی های دامادمان را سرقت کرده بود و پس نمیداد و به همین دلیل تصمیم گرفتم او را به دردسر بیندازم و به دروغ گفتم او قاتل است اما امروز پشیمان شدم و به قتل اعتراف کردم .