«حوادث امروز» مردی که در نوجوانی مرتکب قتل شده بود به احترام عید سعید غدیر بخشیده شد.«حوادث امروز» گزارش میدهد.
ساعت 21 شامگاه هیجدهم آبان سال 95 به مأموران پلیس تهران تلفنی خبر رسید دو پسر جوان در یکی از خیابان های جنوبی شهر درگیری خونینی را رقم زدهاند .
وقتی مأموران به محل حادثه رسیدند دریافتند در این درگیری پسر 20 سالهای به نام بهرام زخمی و برای درمان به بیمارستان منتقل شده و ضارب هم از محل حادثه فرار کرده است .
بدین ترتیب مأموران برای بررسی موضوع راهی بیمارستان شدند که در آنجا فهمیدند تلاش تیم پزشکی برای نجات جان بهرام نتیجهای نداده و پسر زخمی بر اثر اصابت ضربه چاقویی به قفسه سینه اش و خونریزی شدید به کام مرگ رفته است .
قاتل 17 ساله
بررسی های مأموران پلیس نشان داد قاتل فراری پسر 17 سالهای به نام شهراد است و در همان محل زندگی مقتول همراه خانواده اش زندگی میکند .
یکی از دوستان مقتول به مأموران پلیس گفت : « شهراد بچه محل ما است و ازمدتی قبل با بهرام اختلاف پیدا کرد و یکی دو بار با هم مشاجره و درگیری هم داشتند . ساعتی قبل شهراد همراه یکی از دوستانش بود و من و دو نفر دیگر هم با بهرام بودیم . او از همان لحظهای که به ما رسید عصبانی بود و با بهرام مشاجره لفظی کرد . وقتی درگیری آنها بالا گرفت او با چاقو ضربهای به دوستم زد و بعد فرار کرد . ما دوستانمان را به بیمارستان منتقل کردیم اما متأسفانه فوت کرد .
با شناسایی قاتل مأموران به محل زندگی او رفتند و موفق شدند متهم فراری را 4 ساعت بعد از حادثه در پشت بام خانه شان بازداشت کنند .
مزاحم خواهر
متهم پس از انتقال به اداره پلیس با اظهار پشیمانی به قتل پسر 20 ساله اعتراف کرد . وی گفت : « بهرام بچه محل ما بود اما ما با هم دوست نبودیم و فقط با هم سلام علیک داشتیم . مدتی قبل به خاطر اینکه او مزاحم خواهرم شد با او اختلاف پیدا کردم . او چندباری برای خواهرم مزاحمت ایجاد کرد و من هم به او تذکر دادم اما فایدهای نداشت . به او گفتم خانواده ما در محل آبرو دارند و مزاحم خواهرم نشود . او حتی یک بار جلو مادرم مزاحم خواهرم شده بود و مادرم هم به او اعتراض کرده بود . ما به همین دلیل یکی دوباره با هم مشاجره و درگیری داشتیم . »
بچه گی کردم
وی ادامه داد : « عصر روز حادثه از محل کارم همراه دوستم به خانه مان رفتم و دیدم خواهرم ناراحت است و اشک در چشمانش جمع شده است . وقتی علت ناراحتی اش را پرسیدم گریه کرد و به من گفت بهرام دوباره در خیابان مزاحم او شده است . خواهرم گفت بهرام به من شماره تلفن داد و اصرار کرد من هم به او شماره بدهم . حرفهای خواهرم پیش دوستم آتشی در دلم به پا کرد و تصمیم گرفتم او را ادب کنم .عصبانی شدم و چاقویی از خانه برداشتم و همراه دوستم به داخل خیابان رفتم و دقایقی بعد با بهرام و دوستانش روبهرو شدم . به او گفتم چرا مزاحم خواهرم شدهای و بهرام به من گفت از محل بروم و حرفی نزنم . او هیکلی بود و من از او کوچکتر بودم که با کمربندش مرا زد و من هم بچه گی کردم و چاقو به رویش کشیدم و ضربهای به او زدم . فکر نمیکردم با آن ضربه چاقو به قتل برسد و فکر میکردم فقط زخمی شده است و بعد هم به خانه مان رفتم تا اینکه مأموران مرا بازداشت کردند و فهمیدم او فوت کرده است . الان خیلی پشیمان هستم و کاش او مزاحم خواهرم نمیشد و این حادثه رخ نمیداد . »
حکم قصاص
متهم 17 ساله پس از اعتراف به کانون اصلاح تربیت منتقل شد تا اینکه یک سال بعد وقتی به سن قانونی رسید در شعبه 7 دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه حاضر شد .
متهم در جلسه دادگاه اظهار پشیمانی کرد و درخواست کرد اولیای دم او را ببخشند اما پدر و مادر مقتول برای شهراد درخواست قصاص کردند و قضات دادگاه هم متهم را به جرم قتل عمد به قصاص محکوم کردند.
اقدام خداپسندانه
رای دادگاه پس از تأیید در شعبه 19 دیوان عالی کشور برای سیر مراحل اجرای حکم به شعبه سوم اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران فرستاده شد . دو سال قبل متهم پس از گرفتن استیذان حکمش در زندان رجایی شهر برای اجرای حکم پای چوبه دار رفت اما با میانجیگری تیم صلح و سازش دادسرای امور جنایی تهران به سرپرستی قاضی محمد شهریاری از اولیای دم مهلت گرفت و به سلولش برگشت . پس از این تلاش های تیم صلح و سازش برای جلب رضایت اولیای دم ادامه داشت تا اینکه یک روز قبل پدر و مادر مقتول به دادسرا رفتند و اعلام کردند قاتل را به احترام عید سعید غدیر خم بخشیدند . اولیای دم گفتند از آنجایی که متهم پشیمان است و به گفته مسئولان زندان متنبه شده و در زندان مشکلی نداشته است تصمیم گرفتند او را ببخشند . همچنین اولیای دم اعلام کردند دیه مقتول را صرف هزینه یتیمان، نیازمندان و افراد بیمار میکنند . بدین ترتیب متهم که قرار بود چند روز دیگر در زندان رجایی شهر کرج قصاص شود با اقدام خداپسندانه اولیای دم به زندگی دوباره بازگشت .