«حوادث امروز» زنی که دو سال قبل شوهرش را با همدستی مرد جوانی به قتل رسانده بود به احترام ماه محرم از سوی اولیای دم بخشیده شد. «حوادث امروز»گزارش میدهد.
یکی از روزهای مردادماه ۱۴۰۰ به مأموران پلیس تهران خبر رسید مردی زخمی سه روز پس از انتقال به بیمارستان بر اثر شدت جراحات فوت کرده است.
با اعلام این خبر، تیمی از مأموران راهی بیمارستان شدند و در آنجا با جسد مرد میانسالی به نام حبیب روبهرو شدند که با اصابت ضربات جسم سخت به سرش به قتل رسیده بود.
بررسیها حکایت از آن داشت، مرد فوت شده همراه همسر و فرزندانش، سرایدار شرکتی در شمال غرب تهران بود که سه شب قبل به گفته همسرش در درگیری با سارق ناشناسی زخمی و به بیمارستان منتقل میشود.
همسر مقتول در ادعایی گفت: «شوهرم معمولاً در محوطه ساختمان میخوابید و من و دو فرزندم در اتاق. شب حادثه با فریادهای آی دزد شوهرم از خواب بیدار شدم و وقتی به حیاط ساختمان رفتم، دیدم شوهرم خونین روی زمین افتاده و از اورژانس و پلیس درخواست کمک کردم.»
صحنهسازی
با طرح این ادعا، مأموران پلیس به دستور بازپرس جنایی تحقیقات خود را برای شناسایی قاتل آغاز کردند. مأموران پلیس در بررسی دوربینهای مداربسته محل حادثه دریافتند ادعای همسر مقتول دروغ است، چون لحظه حادثه دوربینهای مداربسته رفت و آمد هیچ فرد غریبهای را به شرکت ثبت نکرده بودند. از سوی دیگر مشخص شد مقتول و همسرش از مدتی قبل با هم اختلاف پیدا کردهاند تا جایی که بستگان آنها در جریان درگیری و مشاجرههای لفظی آنها بودهاند. تحقیقات مأموران نشان داد زن میانسال در جریان قتل همسرش است و با داستانسرایی و صحنهسازی دروغین قصد فریب مأموران را دارد.
بدین ترتیب وی به دستور بازپرس پرونده بازداشت و به اداره پلیس منتقل شد.
اعتراف دروغین
متهم در بازجوییها ابتدا همان ادعای قبلی را تکرار کرد، اما وقتی مورد بازجویی فنی قرار گرفت اینبار در ادعایی جدید گفت: «محل سرایداری ما دو نگهبان به نامهای صمد و بهروز دارد و من رابطه خوبی با صمد داشتم. وقتی با شوهرم اختلافم زیاد شد برای صمد درددل میکردم و او هم تصمیم گرفت شوهرم را به قتل برساند. من مخالف قتل شوهرم بودم، اما او تصمیم جدی خود را گرفته بود و شب حادثه هم با شوهرم درگیر شد و با میله آهنی چند ضربه به سرش زد. پس از این حادثه او از من خواست با داستانسرایی دروغین قتل شوهرم را به گردن سارق ناشناسی بیندازم.
با اعتراف متهم، مأموران صمد را بازداشت کردند، اما وی در بازجوییها جرم خود را انکار کرد. وی گفت: «من با مقتول رابطه خوبی داشتم و از طرفی هم میدانستم او با همسرش اختلاف دارد. هر زمانی که همسرش با من درددل میکرد، او را نصیحت میکردم، چون شوهرش مرد خوبی بود. او دروغ میگوید که من شوهرش را به قتل رساندهام.»
عذابوجدان
مأموران پلیس در ادامه تحقیقات متوجه شدند همسر مقتول با بهروز و نگهبان دوم هم ارتباط داشته و حتی شب حادثه با او تلفنی صحبت کرده است. در چنین شرایطی مأموران، بهروز را هم بازداشت کردند و او را مورد بازجویی قرار دادند، اما بهروز هم جرم خود را انکار کرد. درحالیکه هشت ماه از حادثه گذشته بود همسر مقتول اعتراف کرد شوهرش را خودش به قتل رسانده است.
وی گفت: «شوهرم مرد دهنبینی بود و همه اسرار خانه را برای دوستان و بستگانمان تعریف میکرد. من و فرزندانم از کارهای او ناراحت بودیم و همین موضوع باعث درگیری ما میشد. مدتی قبل از حادثه با بهروز درددل کردم و هرازگاهی هم تلفنی با او حرف میزدم تا اینکه به هم وابسته شدیم. او پیشنهاد داد شوهرم را به قتل برسانم و بعد با او ازدواج کنم. من فریب او را خوردم و شب حادثه با میله آهنی به سراغ شوهرم که خوابیده بود، رفتم و چند ضربه به سرش زدم. پس از این بهروز نقشه ساختگی را طراحی کرد و گفت قتل را به گردن سارق ناشناس بیندازم و بعد هم دوباره نقشهاش را تغییر داد و گفت قتل را به گردن صمد بیندازم. در این مدت عذابوجدان رهایم نکرد، به همین دلیل تصمیم گرفتم واقعیت را بگویم.»
با اعتراف زن میانسال، مأموران صمد را آزاد کردند و قاتل و همدستش را به زندان فرستادند.
بخشش
در حالی که متهم قرار بود پس از تکمیل پرونده به زودی در دادگاه کیفری یک استان تهران به جرم قتل شوهرش محاکمه شود، دختر ۱۶ ساله او به شعبه اجرای احکام دادسرای امور جنایی رفت و اعلام کرد مادرش را به احترام محرم بخشیده است. با اعلام بخشش یکی از اولیای دم، رئیس قوه قضائیه هم برای فرزند کوچک مقتول درخواست دیه داد. بنابراین متهم به زودی از جنبه عمومی جرم در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه میشود.