«حوادث امروز»جلسه آزادی یک زن و 5مرد که محکوم به قصاص بوده و از سوی اولیای دم بخشیده شده بودند، روز گذشته در دادسرای جنایی تهران در حالی برگزار شد که دادستان پایتخت نیز در این مراسم حضور داشت، دستبند اتهام از دستان محکومان با حضور وی باز شد و آنها از دیروز زندگی تازهای را آغاز کردند.«حوادث امروز»گزارش میدهد.
به گزارش همشهری، ساعت 9:30صبح دیروز 6زندانی درحالیکه دستبند بهدست داشتند به دادسرای جنایی تهران انتقال یافتند تا پس از انجام آخرین مراحل قانونی، دستبند اتهام از دستشان باز و آزاد شوند. آنها مدتی قبل از سوی اولیای دم بخشیده شده بودند، اما توانایی پرداخت دیه را نداشتند و به همین دلیل پشت میلههای زندان بودند تا اینکه دیروز با تلاش خیرین و به حرمت محرم، آخرین مراحل قانونی برای آزادیشان انجام شد و آنها آزاد شدند.تنها زنی که در میان محکومان حضور داشت، 2 سال قبل بهدلیل اختلاف با شوهرش جان وی را گرفته بود. محکوم دیگر، سال99 بهخاطر اختلاف مالی دو و نیم میلیونی، یکی از دوستانش را به قتل رسانده بود و سومین محکوم 10سال قبل به خاطر سرقت دست به قتل یک زن زده بود. فرد دیگری که دیروز طعم آزادی را چشید 4سال قبل بهدلیل اختلافات خانوادگی، همسرش را به قتل رسانده بود. نفر پنجم مردی بود که 4سال قبل برادرش را به قتل رسانده بود و با بخشش مادرش از مجازات مرگ رهایی یافت، اما ششمین محکوم در سال94، زن موردعلاقهاش را به قتل رسانده بود که او نیز مدتی قبل از سوی خانواده مقتول بخشیده شد.
بخشش 16محکوم به قصاص در امسال
در جلسه روز گذشته، علی صالحی، دادستان تهران شخصا دستبند برخی از زندانیان را باز کرد. وی ضمن تشکر از اعضای شورای حل اختلاف دادسرای جنایی تهران و خیرین گفت: من از اولیای دم که به عقیده بنده دلهای بزرگی دارند و بهرغم اینکه فرصت داشتند انتقام بگیرند، اما با گذشت به محکومین، حیات بخشیدند تشکر میکنم. آنها در ایام محرم از حق طبیعی خودشان به عشق اباعبدالله(ع) گذشتند که قطعا اجرش خیلی بیشتر است. صالحی افزود: در سال گذشته با تلاش محمدشهریاری، سرپرست دادسرای جنایی تهران و اعضای شورای حل اختلاف و به لطف خیرین ٤٨محکوم از قصاص رهایی یافتند و نجات پیدا کردند. امسال هم تاکنون ١٦نفر که ٦ نفرشان در این جمع حضور دارند، زمینه آزادیشان فراهم شده است. محمد شهریاری، سرپرست دادسرای جنایی تهران نیز گفت: این هشتمین جلسه آزادی محکومان قصاصی است که با کمک خیرین، مسئولان قضائی مستقر در اجرای احکام و واحد صلح و سازش مستقر در دادسرا و مددکاران زندان رجاییشهر به ثمر رسید. افرادی که هیئت صلح و سازش دادسرای جنایی تهران برای نجات آنها از قصاص تلاش میکند، کسانی هستند که بر سر یک اتفاق و کنترل نکردن خشم تبدیل به قاتل شدهاند و در مدتی که زندان بودهاند، توبه و از کرده خود اظهار ندامت کردهاند.وی افزود: در حال حاضر 23زندانی دیگر محکوم به قصاص هستند که در نوبت آزادی قرار دارند و برای جمعآوری دیه و آزادی آنها نیاز به حمایت و همکاری مردم شهرمان و نیکوکاران داریم که امیدواریم مبالغ دیه برای آزادی این افراد جمعآوری و مقدمات آزادی آنها نیز فراهم شود.
نذرآزادی قبلاز تاسوعا
یکی از محکومانی که دیروز طعم آزادی را چشید، یکی از روزهای بهمن سال 94جان زن مورد علاقهاش را گرفت. او مردی تحصیلکرده است که 8سال را پشت میلههای زندان گذرانده و میگوید یک سال قبل نذر کردم که اگر امسال قبل از تاسوعا و عاشورا از زندان آزاد شوم، به عزاداران حسینی خدمت کنم. وی که فوقلیسانس دارد قصد دارد دکترای روانشناسی بگیرد، در زمینه کنترل خشم به مردم مشاوره بدهد و کتابی با این مضمون بنویسد.
چه شد که 8سال قبل دست به جنایت زدی؟
چون نتوانستم خشمم را کنترل کنم. کاری کردم که یک عمر پشیمانی برایم به بار آورد. منی که در زندگیام کوچکترین خلافی مرتکب نشده بودم، در یک لحظه دچار جنون آنی و بزرگترین گناه و اشتباه را انجام دادم. من حتی مرتکب خلاف رانندگی هم نشده بودم؛ 2مدرک فوق لیسانس و 2 مدرک لیسانس دارم، به 20کشور دنیا سفر کردهام و مقاله نوشتهام. حتی در سمینارهای مختلف شرکت کرده بودم، اما در یک لحظه عصبانی شدم و جان زن موردعلاقهام را گرفتم. من با آن خانم سوار ماشین بودم که با هم بحثمان شد و او به مادرم فحش داد. من نیز نتوانستم خودم را کنترل کنم و با دستانم او را خفه کردم.
در زندان چه کارهایی برای جبران اشتباهت انجام دادهای؟
من 3جزء قرآن را حفظ کردهام و مقام اول حفظ قرآن را در بین زندانیان کسب کردهام؛ طوری که به من لوح تقدیر دادهاند. علاوه بر این در کارهای فرهنگی شرکت داشته و به همه زندانیان کمک کردهام. هر شب برای مقتول دعا میکنم و از خدا میخواهم که مرا ببخشد و حلالم کند.
فکرش را میکردی که از سوی اولیای دم بخشیده شوی؟
راستش نه. آنها آنقدر بزرگوار بودند که بدون هیچ قید و شرطی مرا بخشیدند. اما من نیت کردم بعد از آزادی هر هفته برای مقتول خیرات پخش کنم و مقداری پول به نام او به خیریه بدهم. پارسال یک اتفاق عجیب افتاد که برای من مثل یک معجزه میماند.
چه اتفاقی؟
یکی از همبندیهایم را برای اجرای حکم قصاصش بردند. او 8سال قبل در جریان یک درگیری، فردی را کشته بود، اما خیلی پشیمان بود. وی با وجود اینکه سواد نداشت اما سعی میکرد قرآن بخواند. به همه کمک میکرد و روزی که رفت برای اجرای حکم، همه ما زانوی غم بغل گرفتیم. یادم است که او از وقتی به زندان افتاد شروع کرد به جمع کردن قند و خاک قند. هر سال تاسوعا نذر داشت و با آنها شربت درست کرده و بین زندانیان پخش میکرد. پارسال یک هفته قبل از ادای نذرش رفت پای چوبه دار. وقتی طناب دور گردنش افتاد از پسرمقتول خواست تا یک هفته به او فرصت زندگی بدهد که نذرش را ادا کند و بعد قصاص شود، حتی کیسه قند را به پسر مقتول داد و از او خواست اگر حکم را اجرا کرد، به جای او در روز تاسوعا نذرش را انجام بدهد. پسر مقتول سالها قبل بیمار شده و مادرش در روز تاسوعا نذر کرده بود تا او شفا پیدا کند. خدا او را شفا داده بود و وقتی پسر مقتول، از قاتل پدرش شنید که او هر سال در روز تاسوعا نذر دارد، به گریه افتاد و حکم را اجرا نکرد و همان لحظه قاتل را بخشید. وقتی او به زندان برگشت و ماجرا را شنیدم، نذر کردم روز تاسوعا به نیت مقتول، شربت میان زندانیان پخش کنم. امسال معجزه برایم رخ داد و من قبل از تاسوعا آزاد خواهم شد.
قرار است بعد از آزادی چه کارهایی انجام بدهی؟
مدرک دکترایم را در رشته روانشناسی بگیرم. میخواهم به مردم مشاوره بدهم تا بتوانند خشمشان را کنترل کنند. میخواهم کتابی هم در این باره بنویسم. شاید زندگی فردی با خواندن آن متحول شود. شما نمیدانید چقدر زندانی در زندانها هستند که مانند من نتوانستهاند خشمشان را کنترل کنند و حالا زیر تیغ هستند.