«حوادث امروز» زن و مرد فریبکار در حالی که خروسی به بغل داشتند خودروها را به صورت دربست کرایه میکردند. آنها در بین راه خروس را فراری میداند و زمانی که راننده برای گرفتن خروس پیاده میشد، خودرو را سرقت میکردند.«حوادث امروز» گزارش میدهد.
چندی قبل مرد جوانی در تهران با خروسی به اداره پلیس رفت و از زن و مرد جوان که به شیوهای عجیبی خودروش را سرقت کرده بودند شکایت کرد .
شاکی در توضیح ماجرا گفت : « من شغلم رانندگی است و با خودروی پرایدم در تهران و شهرهای اطراف آن مسافرکشی میکنم . ساعتی قبل مسافری به یکی از شهرک های اطراف تهران بردم و در راه برگشت به تهران کنار خیابان زن و مرد جوانی را دیدم که مرد جوان پایش باند پیچ و عصایی زیر بغلش بود و زن جوان هم خروسی در دست داشت . آنها به عنوان مسافر دست بلند کردند و من خودرو را متوقف کردم تا مسیرشان را بپرسم و سوارشان کنم . مرد جوان لنگان لنگان راه میرفت و به نظر میرسید پایش شکسته است و زن جوان هم با یک دستش خروس را گرفته بود و با دست دیگرش به همراهش که فکرمی کنم شوهرش بود کمک میکرد تا به خودروم نزدیک شوند . آنها خودرو مرا دربست به مقصد یکی از محله های تهران کرایه کردند و بعد هم مرد جوان در صندلی جلو و همراهش هم با خروس در صندلی عقب نشست . »
معاوضه خروس با خودرو
وی ادامه داد : « وقتی به راه افتادم مرد جوان سفره دلش را باز کرد و گفت او هم مسافرکش بوده اما مدتی قبل با خودروش در جاده تصادف کرده و پایش به شدت شکسته است و الان مدتی است خانه نشین شده است و الان هم همسرش قصد دارد خروسی را برای سلامتی اش قربانی کند و گوشت آن را به یکی از بستگان نیازمندشان بدهد . آنها مدعی بودند در راه خانه همان فامیل نیازمندشان هستند تا اینکه در میانه راه ناگهان خروس از شیشه خودرو که پایین بود به بیرون پرید و زن جوان فریادکنان از من خواست خودرو را نگه دارم تا خروس را بگیرد . خودرو را نگه داشتم زن جوان از خودرو پیاده شد و به دنبال خروس رفت و شوهرش هم از خودرو پیاده شد اما مدعی بود پایش شکسته است و نمیتواند بدود . من تصمیم گرفتم خروس را بگیرم و با خودم گفتم ثواب کنم اما خبر نداشتم که زن و مرد جوان مرا میخواهند با این شیوه کباب کنند . زن جوان خسته شده بود و برگشت به طرف خودرو و من هم از خودرو پیاده شدم و به طرف خروس دویدم تا بگیرمش که در کمال ناباوری دیدم مرد جوان پشت فرمان نشست و همسرش هم سوار شد و خودرو مرا سرقت کردند . وقتی داد و فریاد کردم زن جوان گفت خروس را با خودروت معاوضه کردیم و بعد هم دور شدند . الان من ماندهام یک خروس و نمیدانم پس از این حادثه چطور هزینه زندگی و زن و بچه هایم را تأمین کنم . »
آخرین سرقت خروسی
با شکایت راننده جوان تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی تحقیقات خود را برای شناسایی عاملان سرقت آغاز کردند .
همزمان با ادامه بررسیها درباره این حادثه مأموران پلیس با شکایت های مشابهای روبهرو شدند که مشخص شد زن و مرد جوان به همان شیوه و شگرد فراری دادند خروس خودرو رانندهها را سرقت میکنند . در حالی که هر روز به تعداد شاکیان افزوده میشد مردی به اداره پلیس تماس گرفت و نشانی سارقان خودروش را به مأموران گزارش داد . وی گفت : « چند روز قبل زن و مردی که پایش میلنگید برای رفتن به مقصدی سوار خودروم شدند و در میانه راه زن جوان خروسش را از راه شیشه خودرو فراری داد و وقتی برای گرفتن خروس از خودرو پیاده شدم آنها خودروم را سرقت کردند . الان داخل خیابان همان زن و مرد را همراه خروسی دیدم که برای اجرای نقشه سرقتشان در انتظار طعمه جدیدی هستند . »
با اعلام این خبر به سرعت تیمی از مأموران راهی محل شدند و زن و مرد جوان را که خروسی همراه داشتند بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند . بررسیها نشان داد متهمان دستگیر شده به نام های رویا 26 ساله و فرزاد 28 ساله همان زن و مرد جوانی هستند که از مدتی قبل با شیوه فراری دادن خروس به صورت سریالی خودروهای افراد مسافرکش را سرقت میکنند . متهمان پس از اعتراف برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفتند .
گفتوگو با یکی از متهمان
رویا چی شد که تصمیم گرفتی به این شیوه خودرو سرقت کنید ؟
این شیوه در زندان به فکرم رسید . معمولا اکثر سارقان با همان شیوه های قدیمی و مشابه دست به سرقت میزنند . وقتی در زندان از هم سؤال میکنیم مثلا چطوری سرقت میکردی همان شیوه همیشگی را به هم میگفتیم که خیلی جذابیت نداشت و طعمهها هم خیلی زود دست ما را میخوانند . من خیلی فکر کردم شیوه جدیدی پیدا کنم تا ریسکش کمتر باشد و راحت تر و بدون درگیری و دردسر بتوانم طعمهام را فریب دهم . باور کنید خیلی فکر کردم و در نهایت این شگرد به ذهنم رسید و تصمیم گرفتم وقتی آزاد شوم با این شیوه سرقت کنم .
پس سابقه داری ؟
بله چند باری به اتهام های سرقت و جرم های دیگر دستگیر و به زندان رفتهام . اولین باری که بازداشت شدم تازه 19 ساله بودم .
چرا در این سن خلافکار شدی ؟
من زندگی نا آرامی داشتم . خردسال بودم مادرم فوت کرد و پدرم با زن دیگری ازدواج کرد . نامادری ام رابطه خوبی با من نداشت و مرا کتک میزد اما پدرم از من دفاعی نمیکرد تا اینکه کم کم بزرگ شدم و هنوز تازه داشتم معنی زندگی را میفهمیدم که پدرم فوت کرد . پس از این هم نامادری ام میخواست به زور شوهرم بدهد تا از شرم خلاص شود که به تهران فرار کردم . جا و مکانی نداشتم و بعد از مدتی با زن سابقه داری آشنا شدم و از آن روز به بعد زندگی ام شد خلاف . سرقت ،جیب بری و حتی طعمه افراد پولدار شدن حرفه من شد .
با همدستت چطور آشنا شدی ؟
مدتی قبل برای خرید لباس به مغازهای رفتم که فرزاد فروشنده آن مغازه بود . ما با هم دوست شدیم و قرار گذاشتیم مدتی بعد ازدواج کنیم اما پول و سرمایهای نداشتیم که به فرزاد پیشنهاد دادم با هم سرقت کنیم تا زودتر پولدار شویم .
درباره شیوه سرقت توضیح بده ؟
ابتدا خروسی میخریدیم و گاهی هم خروس را سرقت میکردیم و بعد طبق نقشه فرزاد پایش را باند پیچ میکرد و عصایی در دست میگرفت و سپس خودرو سواری را به مقصدی کرایه میکردیم . خروس همیشه در دست من بود و در میانه راه شیشه را پایین میدادم و خروس را به بیرون پرت میکردم و از راننده میخواستم خودروش را نگه دارد . چون مدعی بودیم شوهرم پایش شکسته است راننده از خودرو پیاده میشد تا خروس را برای ما بگیرد که خودروش را سرقت میکردیم .
چند مورد سرقت کردید ؟
4 مورد سرقت کردیم و همه را هم فروختیم اما در سرقت پنجم ناکام ماندیم .
چطوری ؟
آن روز تازه طعمه پنجم را نتخاب کردیم که پلیس رسید و ما را بازداشت کرد .