کد خبر : 132974 تاریخ : ۱۴۰۲/۱۰/۷ - 10:57
فرار به سبک فیلم های هالیوودی «حوادث امروز»چند روز قبل دو سرباز وظیفه، سه سارق موتورسیکلت را برای تحقیق به دادسرایی در شرق تهران منتقل کردند، اما زورگیری‌های خشن و سرقت‌های سریالی و باندی آن‌ها باعث شد قاضی با صدور رأی عدم صلاحیت، پرونده آن‌ها را به دادسرای ویژه ارجاع دهد. بدین ترتیب دو سرباز وظیفه از جلوی دادسرا خودروی دربستی کرایه کردند.«حوادث امروز» گزارش میدهد.

«حوادث امروز»چند روز قبل دو سرباز وظیفه، سه سارق موتورسیکلت را برای تحقیق به دادسرایی در شرق تهران منتقل کردند، اما زورگیری‌های خشن و سرقت‌های سریالی و باندی آن‌ها باعث شد قاضی با صدور رأی عدم صلاحیت، پرونده آن‌ها را به دادسرای ویژه ارجاع دهد. بدین ترتیب دو سرباز وظیفه از جلوی دادسرا خودروی دربستی کرایه کردند.«حوادث امروز» گزارش میدهد.

دو مجرم سابقه‌دار که با تاکسی در حال انتقال به دادسرا بودند، موفق شدند به سبک فیلم‌های هالیوودی پس از مصدوم کردن دو سرباز پلیس فرار کنند.چند روز قبل دو سرباز وظیفه، سه سارق موتورسیکلت را برای تحقیق به دادسرایی در شرق تهران منتقل کردند، اما زورگیری‌های خشن و سرقت‌های سریالی و باندی آن‌ها باعث شد قاضی با صدور رأی عدم صلاحیت، پرونده آن‌ها را به دادسرای ویژه ارجاع دهد. بدین ترتیب دو سرباز وظیفه از جلوی دادسرا خودروی دربستی کرایه کردند.

غفلت
مأموران بدرقه دست یکی از متهمان را به دستگیره در دستبند زدند، اما دو متهم دیگر به بهانه خوردن آب با دستانی دستبند زده و بدون اینکه دستانشان به یکدیگر دستبند زده یا به دستگیره در قفل شده باشد، در صندلی عقب نشستند. دو سرباز وظیفه غافل از نقشه متهمان در صندلی جلو کنار راننده نشستند و راننده هم به طرف مقصد به راه افتاد. سه متهم در صندلی عقب بذله‌گویی می‌کردند و سربازان و راننده هم به خنده آن‌ها می‌خندیدند، اما سربازان خبر نداشتند متهمان چه نقشه خطرناکی در سر دارند و در صندلی عقب مشغول چه کاری هستند. خنده و شوخ‌طبعی فضای کابین خودرو را پر کرده بود و سربازان که بر دستان متهمان دستبند زده بودند با خیالی جمع همراه راننده به جلو نگاه و برای رسیدن به دادسرا ثانیه‌شماری می‌کردند.


یک قدمی مرگ
خودروی حامل متهمان پس از طی مسافتی به خیابان خلوتی رسید که ناگهان دو نفر از متهمان دستان دستبند زده خود را از عقب هر کدام به دور گردن یکی از سربازان انداختند و محکم همانند ریسمان اعدام کشیدند. با فریاد داد و بی‌داد دو سرباز، راننده لحظاتی کنترل خودرو را از دست داد، اما دوباره به فرمان چسبید و خودرو را کنترل کرد. هر لحظه که می‌گذشت رنگ صورت دو سرباز وظیفه به گچ شبیه‌تر می‌شد و متهمان هم تهدید می‌کردند اگر راننده خودرو را متوقف نکند سربازان را خفه می‌کنند. نفس‌های سربازان به شماره افتاده بود و متهمان هم بیشتر گلوی آن‌ها را می‌فشردند. راننده که کاری از دستش ساخته نبود، چاره‌ای جز تسلیم شدن نداشت، بنابراین خودرویش را در محلی خلوت متوقف کرد. دو متهم هم با رها کردن دو سرباز از خودرو پیاده شدند و از محل گریختند. سربازان لحظاتی گیج و منگ روی صندلی جلو افتاده بودند و وقتی از یک قدمی مرگ به حیات دوباره بازگشتند، تازه متوجه شدند که دو نفر از متهمان از دام آن‌ها گریخته‌اند، از این‌رو به سرعت از مرکز درخواست کمک کردند.


نقشه فریب
با اعلام این خبر، بلافاصله چند تیم از مأموران راهی محل شدند و اقدام به طرح مهار کردند، اما تلاش آن‌ها برای بازداشت متهمان فراری نتیجه نداد و موفق به دستگیری آن‌ها نشدند.پس از انتقال متهم باقیمانده به اداره پلیس یکی از سربازان در توضیح ماجرا گفت: «به دستور قاضی قرار شد سه متهم را برای تحقیق به دادسرای دیگری منتقل کنیم، به همین دلیل یک سواری کرایه کردیم. دست یکی از متهمان را به در خودرو دستبند زدیم، اما دو متهم دیگر گرسنه، تشنه و در حال خوردن آب بودند، به همین دلیل دستان آن‌ها را به در دستبند نزدیم. به خاطر اینکه در صندلی عقب جا نبود، من و همکارم در صندلی جلو نشستیم و به راه افتادیم. وقتی خودرو به محل خلوتی رسید ناگهان آن‌ها از پشت دستانشان را به دور گردن ما انداختند و آنقدر فشار دادند که رمقی برای ما باقی نگذاشتند، راننده هم از ترس اینکه ما خفه شویم خودرو را متوقف کرد و متهمان هم فرار کردند. ما دقایقی حالمان بد بود و وقتی به خودمان آمدیم، متوجه شدیم که آن‌ها فرار کرده‌اند.»

زورگیران خشن
بررسی‌های مأموران پلیس نشان داد دو متهم فراری و همدست‌شان زورگیران خشنی هستند که از مدتی قبل در کوچه و خیابان‌های خلوت با تهدید چاقو، راننده‌های موتورسیکلت‌ها را خفت و موتور آن‌ها را سرقت می‌کردند. مأموران پلیس دریافتند اواخر آذر‌ماه امسال مأموران گشت کلانتری در یکی از خیابان‌های جنوبی تهران به موتورسیکلتی با دو سرنشین مشکوک می‌شوند و موتورسیکلت را متوقف می‌کنند. سرنشینان موتورسیکلت که همان دو متهم فراری هستند، مدعی می‌شوند موتورسیکلت را به صورت قولنامه‌ای از مردی خریده‌اند و حتی قولنامه دستی‌ام هم به مأموران نشان می‌دهند، اما مأموران پلیس در بررسی‌های فنی متوجه می‌شوند موتورسیکلت چند روز قبل از صاحبش سرقت شده است. بدین ترتیب در‌حالی‌که متهمان ادعا می‌کردند بی‌گناه هستند، مأموران آن‌ها را به کلانتری منتقل و صاحب موتور را شناسایی و به کلانتری دعوت می‌کنند. صاحب موتور وقتی با دو متهم روبه‌رو می‌شود آن‌ها را به عنوان سارقان موتورش شناسایی و اعلام می‌کند دو متهم همراه مرد جوان دیگری با چاقو او را خفت و موتورش را سرقت کرده‌اند.پس از این متهمان به سرقت و زورگیری‌های سریالی با همدستی یکی دیگر از دوستانشان اعتراف و مأموران هم همدست آن‌ها را بازداشت می‌کنند.

سارق نابغه
صبح دیروز سارقی که موفق به فرار نشده بود به دادسرا منتقل شد و در بازجویی‌ها گفت: «من و دوستان فراریم همه سابقه‌داریم و در زندان با هم آشنا شدیم. مدتی قبل که آزاد شدیم این باند را تشکیل دادیم و فقط هم موتورسیکلت سرقت می‌کردیم. البته با موتور‌های سرقتی دست به خفت‌گیری و زورگیری هم می‌زدیم. چند روز قبل همدستانم دستگیر شدند و مرا هم لو دادند. روز حادثه وقتی قرار شد به دادسرای دیگری منتقل شویم نقشه فرار را فرید طراحی کرد. خیلی باهوش و مغز متفکر باند ماست و واقعاً سارق نابغه‌ای است و همیشه همه نقشه‌ها را طراحی می‌کند. فرید برای اینکه همیشه طرح و نقشه جدیدی به فکرش بیاید، فیلم‌های هالیوودی و جنایی نگاه می‌کرد و این نقشه را هم به سبک فیلم‌های هالیوودی اجرا کرد. قرار بود با اجرای نقشه هر سه فرار کنیم، اما من بدشانسی آوردم و مأموران بدرقه دستم را به دستگیره در دستبند زدند. وقتی نقشه اجرا شد و دوستانم فرار کردند، من خیلی تلاش کردم دستم را باز کنم، اما موفق نشدم.»همزمان با ادامه تحقیقات درباره این حادثه، مأموران در تلاشند مخفیگاه دو متهم فراری را شناسایی و آن‌ها را دستگیر کنند.