«حوادث امروز» انفجاری مهیب، آتشسوزی و مرگی دردناک در انتظار راننده جوان ۲۷سالهای بود که در مسیر روستای نورآباد به شهر خوزی چپ کرده و هوشیاریاش در اثر شدت سانحه مختل شده بود. درحالیکه برخی شاهدان حادثه جرات نزدیکشدن به این صحنه خطرناک را نداشتند، سه نفر از اعضای یک خانواده از خودروی خود پیاده شدند و در شرایطی که هر لحظه خطر انفجار خودرو وجود داشت، راننده را نجات دادند.
زهرا مرادی، زن میانسالی است که همراه خواهر و برادرش جانش را کف دستش گرفت و راننده زخمی را نجات دادند. آنطور که مرادی به جامجم توضیح میدهد، شب جمعه هفته گذشته خواهر و برادرش دنبال او در روستای نورآباد آمدند تا با هم به خانه پدریشان بروند: «از روستایمان که خارج شدیم، نرسیده به شهر خوزی، یک خودروی ۴۰۵ نقرهای با سرعت زیادی از کنار ما رد شد که شاید ۲۰ یا ۲۵ متر با ما فاصله داشت. چند ثانیه بعد پژو چپ کرد و بعد از چپشدن و در حالیکه چهار چرخش رو به بالا بود از حرکت ایستاد. با دیدن این صحنه وحشتناک، بچههایمان را در خودرو گذاشته و در را به رویشان قفل کردیم تا خطری تهدیدشان نکند. بعد با یک دبه ۱۰ لیتری آب همراه خواهر و برادرم به سمت پژو رفتیم. ساعت ۹ شب بود و آن موقع وسط اتوبان ایستادم و از خودروهای عبوری کمک میخواستم اما هیچکس نمیایستاد. تا اینکه یکی از همشهریانمان ما را شناخت و گفت زهرا چه خبر شده که توضیح دادیم. در پژو را با سنگ و ضربه و لگد و هرچه که میتوانستیم باز کردیم و راننده را بیرون کشیدیم. راننده وضعیت خوبی از نظر هوشیاری نداشت اما نگران این بودیم که غیر از خودش فرد دیگری هم در خودرو باشد. به راننده گفتم فرد دیگری هم در خودرو حضور داشت؟ من جانم را کف دستم گرفتهام، اگر همراه داشتی برویم و او را نجات دهیم. راننده منگ بود و متوجه شرایط و موقعیتش نبود. گفت نمیدانم برو ببین اگر کسی بود نجاتش بده. خواهرم رفت و سنگ شیشه عقب پژو را شکست و با نور گوشی تلفن همراهش همه جا و زیر صندلیها را با دقت نگاه کرد اما خدا را شکر کسی را پیدا نکرد. هنوز چند دقیقهای از نجات راننده نگذشته بود که یکدفعه پژو با صدای مهیبی منفجر شد و در آتش سوخت.» مرادی ادامه میدهد: «بعد از نجات او، مردم با اورژانس تماس گرفتند و ۳۰ دقیقه بعد هم آمبولانس آمد و راننده ۲۷ساله را به بیمارستان منتقل کرد و تا جایی که خبر دارم ،خدا را شکر حالش خوب است. اگر نگران انفجار ناگهانی پژو و آتشسوزی نبودم و تجهیزاتی به همراه داشتم، حتما آتش را خاموش میکردیم تا خسارت مالی زیادی به این جوان، آن هم در این شرایط اقتصادی وارد نشود اما متأسفانه تجهیزات نداشتیم و خودروی وی در آتش سوخت. در آن لحظه حتی به جان بچههای خودم هم فکر نمیکردم و نجات جوان راننده برایمان مهمتر بود که خدا را شکر با کمک خواهر و برادرم او را نجات دادیم.»