کد خبر : 164428 تاریخ : ۱۴۰۳/۲/۲۲ - 18:34
شکایت از داماد به اتهام قتل عروس «حوادث امروز» مرد جوانی که مدعی است همسرش به خاطر مشکلات روحی به زندگی اش پایان داده است با شکایت اولیای دم بازداشت و برای تحقیق در اختیار کارآگاهان جنایی پایتخت قرار گرفت .

«حوادث امروز» مرد جوانی که مدعی است همسرش به خاطر مشکلات روحی به زندگی اش پایان داده است با شکایت اولیای دم بازداشت و برای تحقیق در اختیار کارآگاهان جنایی پایتخت قرار گرفت .

چندی قبل مرد میانسالی به شعبه اول دادیاری دادسرای امور جنایی تهران رفت و از دامادش به اتهام قتل دخترش شکایت کرد .

وی در توضیح ماجرا گفت : « 10 سال قبل خانواده‌ای به خواستگاری دخترم آمدند و در نهایت دخترم با پسر آن خانواده به نام سام ازدواج کرد . آنها زندگی خوبی داشتند اما از مدتی قبل متوجه شدم با هم مشکل پیدا کرده‌اند . چند روز قبل خانه مان بودم و دامادم با من تماس گرفت و گفت دخترم به زندگی اش پایان داده است . به سرعت به خانه دخترم رفتم و دیدم آمبولانس و عوامل اورژانس هم رسیده‌اند . تیم اورژانس پس از معاینه اعلام کرد دخترم فوت کرده است و شوهرش هم مدعی شد دخترم به زندگی اش پایان داده است . سام ادعا می‌کند دخترم بیماری افسردگی داشته است و دارو مصرف می‌کرده و درنهایت هم به زندگی اش پایان داده است . اما من به دامادم مشکوک هستم و احتمال می‌دهم او دخترم را به قتل رسانده است . چون آنها با هم اختلاف داشتند و از طرفی هم دخترم بیمار نبود و و ورزشکار بود و حتی قرص هم نمی‌خورد . او دلیلی نداشت خودکشی کند چون من با او در ارتباط بودم و با من ارتباطش خوب بود و اگر مشکلی داشت حتما با من در میان می‌گذاشت . فکر می‌کنم دامادم دخترم را به قتل رسانده و دروغ می‌گوید که دخترم خودش به زندگی اش پایان داده است . الان از او به اتهام قتل دخترم شکایت و تقاضای رسیدگی دارم . »

بازداشت

با شکایت مرد میانسال مأموران به دستور قاضی پرونده دست به تحقیقات زدند و دریافتند زن فوت شده با شوهرش اختلاف داشته است . با بدست آمدن این اطلاعات مأموران مرد جوان را بازداشت و برای تحقیق به اداره پلیس منتقل کردند .

وی در بازجویی‌ها با انکار جرمش گفت : « من و همسرم 10 سال قبل با هم ازدواج کردیم اما هرگز بچه دار نشدیم . ما مشکل و اختلافی خاصی با هم نداشتم اما گاهی مثل همه زن و شوهرها مشاجره لفظی داشتیم . مدتی بود همسرم گوشه گیر و افسرده شده بود و حتی قبل از این هم چند باری تصمیم به خودکشی گرفته بود اما من نجاتش دادم . هر چه از او می‌خواستم برای درمان پیش روان‌شناس برود قبول نمی‌کرد و هر روز هم افسرده گی اش بیشتر می‌شد . روز حادثه به محل کارم رفته بودم و همسرم در خانه بود . وقتی به خانه برگشتم هر چقدر صدایش زدم جواب نداد و بعد در اتاق خواب با جسد حلق آویز او روبه‌رو شدم .به سرعت او را پایین آوردم و به اورژانس زنگ زدم اما دیر شده بود و همسرم فوت کرده بود . من ادعا پدر شوهرم را قبول ندارم و در مرگ همسرم هیچ دخالتی نداشته‌ام . »

متهم در ادامه برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان جنایی قرار گرفت .