کد خبر : 174519 تاریخ : ۱۴۰۳/۲/۲۹ - 10:40
قاتل کارت عابربانکش را در ماشین مقتول جا گذاشت «حوادث امروز» کارآگاهان پلیس آگاهی پایتخت پس از پیدا کردن کارت عابربانک داخل خودروی زنی که به طرز مرموز به قتل رسیده بود عامل جنایت را بازداشت کردند.

«حوادث امروز» کارآگاهان پلیس آگاهی پایتخت پس از پیدا کردن کارت عابربانک داخل خودروی زنی که به طرز مرموز به قتل رسیده بود عامل جنایت را بازداشت کردند.

روز شنبه هیجدهم فروردین ماه امسال پسر جوانی سراسیمه به اداره پلیس تهران رفت و از گمشدن ناگهانی مادر 50 ساله اش به نام شهربانو شکایت کرد .

وی در توضیح ماجرا گفت : « مادرم شهربانو هر روز صبح با خودروش به محل کارش می‌رود و عصر به خانه بر می‌گردد. امروز صبح هم با خودرو گرانقیمتش از خانه بیرون رفت اما عصر به خانه برنگشت . وقتی با تلفن همراهش تماس گرفتم خاموش بود و از طرفی هم فهمیدم او بعد از ظهر از محل کارش بیرون آمده است . الان من نگران مادرم هستم و احتمال می‌دهم برای او اتفاقی رخ داده است و درخواست کمک دارم . »

جسدی در گونی

با شکایت مرد جوان تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی برای پیدا کردن ردی از زن گمشده تحقیقات خود را آغاز کردند . مأموران دریافتند شهربانو همزمان با کارش در کارهای اقتصادی فعالیت داشته و سرمایه‌گذاری می‌کرده است . تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت و مأموران هیچ ردی از زن گمشده پیدا نکرده بودند تا اینکه چند روز قبل مردی با اداره پلیس تماس گرفت و اعلام کرد جسد زنی را داخل گونی در کانال آبی در جاده ورامین پیدا کرده است .

با اعلام این خبر مأموران راهی محل حادثه شدند و در آنجا با جسد زن میانسالی روبه‌رو شدند که معاینات اولیه حکایت از آن داشت وی بر اثر فشار بر عناصر حیاتی گردن در مکان دیگری به قتل رسیده و عامل قتل جسد را داخل گونی گذاشته و در این مکان رها کرده است . بدین ترتیب جسد برای شناسایی به پزشکی قانونی منتقل شد . مأموران در بررسی پرونده افراد گمشده متوجه شدند جسد کشف شده شباهت زیادی با شهربانو دارد که فروردین ماه امسال از سوی خانواده اش اعلام مفقودی شده . به همین دلیل اعضای خانواده شهربانو به پزشکی قانونی رفتند و جسد مادرشان را شناسایی کردند .

ردی که قاتل بجا گذاشت

پس از کشف جسد این فرضیه‌ای برای مأموران قوت گرفت که به احتمال زیاد عاملان قتل با انگیزه سرقت خودروی مدل بالای شهربانو وی را به قتل رسانده‌اند اما وقتی مأموران یک روز بعد خودروی او را در یکی از خیابان های جنوبی تهران پیدا کردند این فرضیه رنگ باخت .

مأموران در بازرسی خودرو کارت عابر بانک مردی به نام شهروز را زیر صندلی راننده پیدا کردند که بررسی‌ها نشان داد شهروز از بستگان نزدیک مقتول است .

از سوی دیگر مشخص شد شهروز از مدتی قبل با شهربانو ارتباط تلفنی و پیامکی داشته است و روز حادثه هم مقتول آخرین بار با او دیده شده است .

ادعای دورغین

با بدست آمدن این اطلاعات مأموران شهروز را به عنوان مظنون حادثه بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند .

وی در بازجویی‌ها ابتدا مدعی شد که مقتول را ندیده است و از سرنوشت او بی خبر است اما در تحقیقات بعدی ادعای تازه‌ای را مطرح کرد و گفت :« شهربانو از بستگان نزدیک من بود و به همین خاطر ما با هم ارتباط تلفنی و پیامکی داشتیم . قرار بود ما با هم به صورت شریکی کافی شاپ بزنیم و با هم ارتباط مالی هم داشتیم و کارت عابرم به همین دلیل آن روز در اختیار او قرار دادم . آن روز ما با هم قرار گذاشتیم درباره کار جدیدمان با هم صحبت کنیم و ساعتی با هم داخل خودروش بودیم اما بعد من از او جدا شدم و دیگر از او خبری نداشتم تا اینکه فهمیدم ناپدید شده است . »

اعتراف

در حالی که متهم منکر جرم خود بود اعضای خانواده اش در تحقیقات پلیسی گفتند وی مدتی است هر شب در خواب کابوس می‌بیند و دچار افسردگی و بیماری روحی و روانی شده است .

در چنین شرایطی متهم سعی داشت با تناقض گویی مأموران را فریب دهد اما همه دلایل و مدارک حکایت از آن داشت وی عامل قتل شهربانو است و در نهایت وی چند روز قبل در بازجویی های فنی لب به اعتراف گشود و راز قتل زن پولدار را بر ملا کرد . متهم پس از اعتراف به دستور بازپرس جنایی برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت .

70 میلیون تومان

شهروز مرد 46 ساله‌ای است که به گفته خودش متاهل است و تا الان هیچ سابقه کیفری در پرونده اش ثبت نشده بود .او می‌گوید به خاطر 70 میلیون تومان مرتکب قتل شده و الان هم پشیمان است.

شهروز چطور با شهربانو آشنا شدی ؟

مقتول از بستگان نزدیک من است . ما سال‌ها است یکدیگر را می‌شناسیم و رفت و آمد خانوادگی داریم .

چی شد که مرتکب قتل شدی ؟

قرار بود با هم کافی شاپ بزنیم اما مدتی بعد خواست 70 میلیون تومانی که برای راه اندازی کافی شاپ به من داده بود به او پس بدهم اما من پول نداشتم و روز حادثه با هم مشاجره لفظی کردیم که ناخودآگاه او را خفه کردم .

شما بیکار بودی ؟

نه من قبل از این با یکی از دوستانم مغازه لوازم یدکی داشتم اما درآمدمان خوب نبود کفاف هزینه زندگی ام را نمی‌داد . هر چقدر تلاش کردم درآمدم بیشتر شود فایده‌ای نداشت تا اینکه یکی از دوستانم گفت کافی شاپ درآمد خوبی دارد و در کمتر از یک سال می‌توانی پول خوبی پس انداز کنی . تصمیم گرفتم با شهربانو کافی شاپ بزنم .

چی شد که با شهربانو می‌خواستی شریک شوی ؟

برای اجاره مغازه و هم برای خرید وسایل مورد نیاز کافی شاپ به پول زیادی نیاز داشتم اما من پولم کم بود و نیاز به شریک داشتم . از آنجایی که شهربانو وضع مالی خوبی داشت و با هم ارتباط داشتیم پیشنهاد دادم با هم شریکی کافی شاپ بزنیم و او هم قبول کرد و برای شروع کار 70 میلیون تومان در اختیار من قرار داد .

چرا پشیمان شد ؟

او در دقیقه نود پشیمان شد و درست زمانی که من یک سری وسایل خریده بودم او گفت پولش را بدهم . می‌گفت می‌خواهم در ارز دیجیتال و موارد دیگر سرمایه‌گذاری کنم چون سود بیشتری دارد . هر چقدر تلاش کردم او را راضی کنم فایده‌ای نداشت .

به خاطر 70 میلیون تومان او را به قتل رساندی ؟

من قصد قتل نداشتم . وقتی از من خواست پولش را پس بدهم به او گفتم پول‌ها را خرج کرده‌ام و الان زمان پشیمانی نیست اما او اصرار داشت هر چه سریعتر پولش را به او برگردانم . روز حادثه هم اتفاقی او را به قتل رساندم .

چرا اتفاقی ؟

ما با هم قرار گذاشتیم درباره کارمان با هم صحبت کنیم و او سر قرار آمد و مرا سوار خودروش کرد . کمی صحبت کردیم و به او گفتم فعلا پولی ندارم به او بدهم که شهربانو شروع به داد و فریاد کرد . می‌خواستم کسی صدای او را نشنود و با دستانم دهانش را گرفتم که لحظاتی بعد متوجه شدم او نفس نمی‌کشد و فوت کرده است .

چرا جسد را در کانال آب رها کردی ؟

وقتی فوت کرد تازه متوجه شدم چه اتفاقی رخ داده است . از ترس جسد را به داخل صندوق عقب خودروش منتقل کردم و خودم پشت فرمان نشستم . حیران و سرگردان در کوچه و خیابان‌ها دور دور می‌کردم . گریه‌ام گرفته بود و نمی‌دانستم چه کار کنم تا اینکه از شهر خارج شدم . در بیرون از شهر جسد را داخل گونی که در صندوق عقب بود گذاشتم و داخل کانال رها کردم تا ردی از خودم بجای نگذارم . پس از آن خودرو او را هم در خیابان خلوتی پارک کردم و به خانه‌ام رفتم .

در این مدت عذاب وجدان داشتی ؟

بله هر شب کابوس می‌دیدم و بعضی شب‌ها هم تا صبح نمی‌خوابیدم و قرص می‌خوردم اما فایده‌ای نداشت و همین که خوابم می‌گرفت مقتول به خوابم می‌آمد و با داد و فریاد از خواب بیدار می‌شدم .

کارت عابربانکت و چرا به مقتول داده بودی ؟

کارتم داخل جیبم بود و وقتی جسد را به صندوق عقب منتقل کردم از جیبم داخل خودرو افتاده بود .