کد خبر : 174773 تاریخ : ۱۴۰۳/۳/۱۳ - 10:34
بازداشت فامیل دور در دادسرا «حوادث امروز» جوانی که برای ضمانت آزادی یکی از بستگانش به شعبه اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران رفته بود، به دستور قاضی شعبه بازداشت شد و فهمید همسر قبلی‌اش حکم جلب او را گرفته است.

«حوادث امروز» جوانی که برای ضمانت آزادی یکی از بستگانش به شعبه اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران رفته بود، به دستور قاضی شعبه بازداشت شد و فهمید همسر قبلی‌اش حکم جلب او را گرفته است.

چند روز قبل مرد جوانی به نام پیمان به شعبه دوم اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران رفت تا کار‌های اداری آزادی مشروط یکی از بستگانش را که به اتهام آدم‌ربایی چند سالی بود در زندان به سر می‌برد، انجام دهد.
مرد جوان به قاضی شعبه گفت: «یکی از بستگانم به نام فرمان چند سال قبل به اتهام آدم‌ربایی دستگیر و روانه زندان شد. آن زمان فرمان با یکی از دوستانش به نام احمد اختلاف حساب داشت و می‌گفت از او پول طلب دارد. او هر چقدر تلاش کرد نتوانست پولش را بگیرد تا اینکه با همدستی دو نفر دیگر احمد را ربود. او می‌خواست با تهدید از خانواده احمد طلبش را بگیرد، اما پلیس فرمان و همدستانش را بازداشت کرد. پس از این او به زندان افتاد تا اینکه چند روز قبل خانواده‌اش با من تماس گرفتند و گفتند فرمان قرار است به صورت مشروط آزاد شود. از آنجایی که خانواده‌اش شهرستان هستند از من خواستند به شعبه اجرای احکام بیایم و مراحل آزادی او را انجام دهم. الان من به عنوان ضامن آمده‌ام تا فرمان را ضمانت کنم.»


بازداشت ضامن
پس از اظهارات مرد جوان، بررسی پرونده فرمان نشان داد قاضی دادگاه دستور آزادی مشروط او را صادر کرده و پرونده‌اش به شعبه ارسال شده است. پیمان که برای آزادی یکی از بستگانش به شعبه اجرای احکام آمده بود، خبر نداشت حکم جلب خودش از سوی قاضی صادر شده است. او وقتی مدارکش را تحویل قاضی شعبه داد تازه فهمید که همسر قبلی‌اش حکم جلبش را گرفته است. قاضی شعبه وقتی مشخصات ضامن را بررسی کرد، متوجه شد همسر قبلی ضامن به‌خاطر پرداخت نکردن مهریه حکم جلب او را از دادگاه گرفته است. بدین ترتیب مرد جوان نه تنها نتوانست ضمانت مرد زندانی را کند که خودش هم دستبند به دست روانه زندان شد.
وی در توضیح ماجرا به قاضی شعبه گفت: «دو سال قبل با همسر قبلی‌ام به نام نسرین ازدواج کردم. ابتدا زندگی خوبی داشتیم، اما کم‌کم با هم اختلاف پیدا کردیم و او به دادگاه رفت و مهریه‌اش را که ۱۱۴ سکه بهار آزادی بود به اجرا گذاشت. من در دادگاه محکوم به پرداخت مهریه همسرم شدم و قرار شد هر ماه یک ربع سکه بهار آزادی پرداخت کنم. پس از این نسرین از من جدا شد و هر ماه من یک ربع سکه به او پرداخت می‌کردم. هشت ماه ربع سکه‌ها را دادم، اما قیمت طلا بالا رفت و دیگر قادر به پرداخت یک ربع سکه نبودم. الان چهار ماه است که هر ماه یک ربع سکه به همسر قبلی‌ام بدهکار هستم، اما فکر نمی‌کردم او حکم جلب مرا از دادگاه گرفته باشد. چند روز قبل یکی از بستگانم که شهرستانی است از من خواست به شعبه اجرای احکام بیایم و کار‌های آزادی پسرش را انجام دهم. من آمدم تا او را آزاد کنم، اما الان خودم گرفتار شده‌ام.»