کد خبر : 174819 تاریخ : ۱۴۰۳/۳/۱۶ - 08:13
کمک به کودکان نیازمند شرط بخشش قاتل بود مردی که ۱۰ سال قبل به خاطر مشاجره کودکانه همسرش را به قتل رسانده به شرط تغییر محل زندگی و کمک به کودکان نیازمند بخشیده شد.

حوادث امروز.مرد تحصیلکرده که ۱۰ سال قبل به اتهام قتل همسرش بازداشت‌شده به شرط نقل مکان از شهر محل زندگی‌اش و تأمین هزینه تحصیل ۱۲ دختر دانش‌آموز فقیر از چوبه دار نجات پیدا کرد و به زندگی دوباره بازگشت.
اوایل شهریور ماه سال ۹۳ مأموران پلیس یکی از شهر‌های غربی کشور با تماس تلفنی از قتل زن جوانی در خانه‌اش با‌خبر و راهی محل شدند. مأموران داخل پذیرایی خانه ویلایی با جسد تازه عروس ۲۵ ساله‌ای روبه‌رو شدند که بر اثر فشار بر عناصر حیاتی گردن به قتل رسیده‌بود. در کنار جسد تازه عروس مرد جوانی گریه و زاری می‌کرد و مدام می‌گفت «همسرم را دوست داشتم، اما او را کشتم».
بررسی‌ها نشان داد زن جوان به دست شوهرش شب قبل به قتل رسیده و در این چند ساعت هم قاتل بالای سر جسد همسرش گریه می‌کرده تا اینکه صبح با اداره پلیس تماس می‌گیرد و قتل همسرش را خبر می‌دهد.

اختلاف بچگانه
همزمان با انتقال جسد زن جوان به پزشکی قانونی متهم ۲۸ ساله مقابل بازپرس جنایی با اظهار پشیمانی، به قتل همسرش اعتراف کرد. وی در توضیح ماجرا گفت: «من لیسانس زبان انگلیسی دارم و همسرم نیز تحصیلات دانشگاهی داشت. یک سال قبل به خواستگاری شیرین رفتم و با هم ازدواج کردیم. هر دو تحصیلکرده بودیم و زندگی‌مان خوب بود، اما کم‌کم سر مسائل جزئی لج‌بازی ما شروع شد. اختلافات ما بچگانه بود و سر موضوعات پیش پا افتاده‌ای با هم درگیر می‌شدیم. مثلاً او اصرار می‌کرد برای شب‌نشینی به خانه پدر او برویم و من اصرار می‌کردم به خانه پدر من برویم. شب حادثه همسرم از من خواست به خانه پدرش برویم، اما من به او گفتم هفته قبل خانه آن‌ها بودیم و امشب خانه پدر من برویم. همین موضوع باعث درگیری ما شد و شیرین شروع به داد و فریاد کرد. وقتی صدای او بلند شد با دستانم جلوی دهانش را گرفتم تا صدای او به گوش همسایه‌ها نرسد، اما وقتی به خودم آمدم، دیدم همسرم نفس نمی‌کشد و لحظاتی بعد هم بدنش سرد شد. تازه متوجه شدم چه اتفاقی رخ داده‌است و کاری هم از دستم ساخته نبود، چون همسرم را ناخواسته به قتل رسانده‌بودم. شب تا صبح بالای سرش گریه کردم، به طوری که اشک در چشمانم خشک شد و بعد به پلیس زنگ زدم و گفتم همسرم را به قتل رسانده‌ام. الان از قتل شیرین پشیمان هستم و‌ای کاش آن شب به جای درگیری به خانه پدرش می‌رفتیم.»

حکم قصاص
متهم پس از اعتراف به قتل راهی زندان شد و مدتی بعد هم در دادگاه کیفری استان پای میز محاکمه ایستاد. در جلسه دادگاه اولیای‌دم برای داماد خطاکار درخواست قصاص دادند و قضات دادگاه هم تازه داماد را به قصاص محکوم کردند. رأی دادگاه پس از تأیید در دیوان عالی کشور برای سیر مراحل اجرای حکم به شعبه اجرای احکام دادسرای شهرستان محل حادثه فرستاده‌شد.

شرط بخشش
پس از تأیید حکم قصاص و همزمان با سیر مراحل اجرای حکم متهم، تیم صلح و سازش، ریش سفیدان، بستگان و خیرین برای جلب رضایت اولیای‌دم پا در‌میانی کردند، اما پدر و مادر مقتول اصرار بر قصاص داشتند و به جز اجرای حکم به موضوع دیگری رضایت نمی‌دادند. در حالی که قاتل تازه‌عروس در یک قدمی چوبه دار قرار داشت و قرار بود به زودی حکمش اجرا شود، تلاش‌های ریش سفیدان و خیرین نتیجه داد و اولیای اعلام کردند به دو شرط قاتل را می‌بخشند.
اولین شرط اولیای‌دم این بود که قاتل و خانواده‌اش از شهر محل زندگی‌شان به شهر دیگری مهاجرت کنند و به هیچ بهانه‌ای مثل شرکت در مراسم عروسی یا عزاداری بستگان به شهر محل زندگی آن‌ها مراجعه نکنند. شرط دوم پدر و مادر مقتول هم این بود قاتل و خانواده‌اش هزینه تحصیل ۱۲ دختر بی‌بضاعت روستایی را که به خاطر مشکلات مالی قادر به تحصیل نیستند، فراهم کنند. خانواده مقتول اعلام کردند اگر قاتل و خانواده‌اش این دو شرط را قبول و اجرا کنند، ما قاتل را می‌بخشیم وگرنه حکم را به زودی اجرا می‌کنیم.

اجرای شرط
بدین ترتیب قاتل و خانواده‌اش وقتی با دو شرط خداپسندانه اولیای‌دم روبه‌رو شدند، به روستا‌های اطراف محل زندگی‌شان مراجعه کردند و ۱۲ دختر خردسالی را که خانواده‌هایشان به دلیل فقر مالی توان فرستادن آن‌ها را به مدرسه نداشتند، پیدا و هزینه تحصیل آن‌ها را فراهم کردند. خانواده مقتول همچنین اعلام کردند پس از آزادی پسرشان از زندان از شهر محل زندگی اولیای‌دم به شهر دیگری مهاجرت می‌کنند. قاتل تحصیلکرده هم اعلام کرد به خاطر آرامش روح همسر مقتولش تصمیم دارد پس از آزادی به دانش‌آموزان روستا‌های دور افتاده و بی‌بضاعت درس بدهد. بدین ترتیب با اجرای دو شرط اولیای‌دم، قاتل که نزدیک به ۱۰ سال است در حبس به سر می‌برد، به زودی از زندان آزاد می‌شود.