کد خبر : 185419 تاریخ : ۱۴۰۳/۵/۴ - 11:35
مردی که همسر سابقش را کشته بود قبل از خودکشی دستگیر شد «حوادث امروز»مرد میانسالی که چند روز قبل در حادثه‌ای همسر سابقش را مقابل بوتیک لباس‌فروشی‌اش به قتل رسانده قبل از خودکشی بازداشت شد.

«حوادث امروز»مرد میانسالی که چند روز قبل در حادثه‌ای همسر سابقش را مقابل بوتیک لباس‌فروشی‌اش به قتل رسانده قبل از خودکشی بازداشت شد.
ساعت ۹:۳۰ صبح روز شنبه ۳۰ تیرماه امسال، رهگذرانی در یکی از خیابان‌های منطقه نارمک تهران مشاهده کردند مردی راه زن جوانی را مقابل بوتیک لباس‌فروشی سد کرده و در حال مشاجره است. زن جوان آرام بود، اما مرد چاقو به دست خشمگین به نظر می‌رسید و مدام او را تهدید می‌کرد. هنوز ثانیه‌هایی از مشاجره آن‌ها نگذشته بود که مرد چاقو به دست مقابل چشمان رهگذران و کاسبان محل، زن جوان را با چاقو زخمی و به سرعت از محل فرار کرد.
زن جوان غرق در خون نقش بر زمین شد و رهگذاران با دیدن این صحنه بلافاصله به کمک زن زخمی شتافتند و حادثه را به پلیس و اورژانس خبر دادند. لحظاتی بعد وقتی مأموران به محل رسیدند با جسد زن ۴۰ ساله‌ای به نام مهین روبه‌رو شدند که عوامل اورژانس اعلام کردند وی دقایقی قبل بر اثر شدت جراحات و خونریزی به کام مرگ رفته است.

قتل همسر
با اعلام این خبر، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی راهی محل شد. نخستین بررسی‌ها نشان داد مقتول مقابل بوتیک لباس‌فروشی‌اش به قتل رسیده است.
مأموران در بررسی‌های میدانی دریافتند مقتول چند سال قبل از شوهرش جدا شده و همراه پسر و دخترش زندگی می‌کرده و هر روز هم به بوتیک لباس فروشی‌اش می‌آمده و سپس به خانه‌اش باز می‌گشته تا اینکه ساعتی قبل به قتل می‌رسد. در بررسی دوربین‌های مداربسته مشخص شد قاتل شوهر سابق مهین به نام بهرام است که پس از قتل از محل فرار می‌کند.
بدین ترتیب مأموران بهرام را تحت تعقیب قرار دادند، اما متوجه شدند وی به مکان نامعلومی گریخته است.

بازداشت قبل از خودکشی
تحقیقات برای دستگیری قاتل فراری ادامه داشت تا اینکه شامگاه سه‌شنبه دوم مردادماه به مأموران پلیس تهران خبر رسید قاتل فراری در نزدیکی خانه پدرش قصد خودکشی دارد. با اعلام این خبر به سرعت تیمی از مأموران به محل رفتند و فهمیدند رهگذران و کاسبان محل قاتل فراری را از خودکشی منصرف کرده‌اند و او هم تصمیم گرفته خودش را به پلیس معرفی کند.
مأموران در محل بهرام را بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند. متهم صبح دیروز برای بازجویی به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد و با اظهار پشیمانی به قتل همسر سابقش اعتراف کرد.
بهرام سپس برای تحقیقات بیشتر به دستور بازپرس جنایی در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت. تحقیقات درباره این حادثه ادامه دارد.


می‌خواستم بترسانمش
قاتل مرد میانسالی است که مدعی است اختلاف با همسرش سابقش به‌خاطر حضانت فرزندانش بوده و روز حادثه هم می‌خواسته او را بترساند تا اجازه بدهد فرزندانش را ببیند، اما ناخواسته دستش به خون او آلوده شده است.

بهرام چرا همسر سابقت را به قتل رساندی؟
من قصد قتل نداشتم. آن روز می‌خواستم او را بترسانم، اما وقتی عصبانی شدم کنترلم را از دست دادم و با چاقو به مهین ضربه زدم. البته فکر نمی‌کردم او فوت کند.

چرا می‌خواستی او را بترسانی؟
مدتی بود دختر و پسرم را ندیده بودم. متوجه شدم همسر سابقم به آن‌ها اجازه نمی‌دهد به دیدن من بیایند یا من به دیدن آن‌ها بروم. البته همسر سابقم آنقدر از من بد گفته بود که احساس می‌کردم فرزندانم از من بدشان می‌آید. آن روز چاقویی برداشتم و به سراغ همسرم رفتم، می‌خواستم او را بترسانم تا از من بدگویی نکند و اجازه بدهد فرزندانم را ببینم، اما فکر نمی‌کردم آخرش به خون ختم شود.

کی از هم جدا شدید؟
فکر کنم سال ۹۳ بود که از هم جدا شدیم. آن زمان دخترم ۸ ساله بود و او حضانتش را به عهده گرفت و قرار بود وقتی بزرگ شد با من زندگی کند، اما همسر سابقم اجازه نداد و پسرم هم کم‌کم پیش مادرش رفت و من تنها شدم.

چه اختلافی باعث جدایی شما شد؟
ما عاشق و معشوق بودیم. مهین از بستگان پدرم بود که با هم ازدواج کردیم. من برای اینکه او را خوشبخت کنم چند سالی ایران را ترک کردم و برای کار به ژاپن رفتم. کارگری کردم و سختی کشیدم و پول پس‌انداز کردم. تمام پول‌هایم را برای پدرم فرستادم و او هم برای من خانه خرید و وقتی فهمیدم مهین خواستگار دارد بلافاصله از ژاپن به عشق او به ایران برگشتم و به خواستگاری‌اش رفتم، اما نمی‌دانستم آخر عاشقی ما رنگ خون می‌گیرد. چند سالی با هم خوب بودیم، اما از ۱۰ سال قبل اختلافات ما شروع شد. هر روز اختلافات من و مهین بیشتر می‌شد و دخالت‌های بی‌جا دیگران هم دامنه اختلاف‌هایمان را گسترش می‌داد تا اینکه از هم جدا شدیم.

اختلاف شما فقط به خاطر فرزندانتان بود؟
اختلاف اصلی ما به خاطر فرزندانمان بود، اما به خاطر مهریه هم بود. ۵۵۴ سکه مهریه مهین بود که به اجرا گذاشته بود. البته مقداری از آن را از من گرفت و دنبال بقیه‌اش بود، اما موضوع اصلی دختر و پسرم بودند که این اواخر او اجازه نمی‌داد آن‌ها را ببینم.

درباره روز حادثه توضیح بده؟
من ار رفتار مهین عصبانی بودم، تصمیم گرفتم به محل کارش بروم و او را بترسانم. چاقویی که خریده بودم را برداشتم و به محل کارش رفتم. وقتی می‌خواست وارد بوتیک لباس‌فروشی‌اش شود جلوی او را گرفتم و به او گفتم اجازه بدهد بچه‌هایم با من ارتباط داشته باشند، اما قبول نکرد و با هم مشاجره کردیم. عصبانی شدم و می‌خواستم او را بترسانم و ضربه‌ای با چاقو به او زدم.

بعد چه کار کردی؟
من فکر نمی‌کردم همسر سابقم فوت کند و با خودم می‌گفتم زخمی شده و در بیمارستان خوب می‌شود، اما وقتی از طریق بستگانم متوجه شدم فوت کرده خیلی پشیمان شدم. شاید باور نکنید چند ساعتی گریه می‌کردم و حتی در این مدت از دور شاهد مراسم ختم او بودم. به بهشت زهرا رفتم و از دور مراسم را تماشا می‌کردم و بعد هم که همه رفتند سر قبرش رفتم و گریه کردم، اما گریه‌های من دیگر فایده‌ای نداشت.

چرا خودت را معرفی نکردی؟
خیلی ترسیده بودم و نمی‌توانستم تصمیم درستی بگیرم، اما پشیمان بودم.

چه شد که تصمیم گرفتی به زندگیت پایان بدهی؟
در این چند روز عذاب‌وجدان رهایم نمی‌کرد. با گریه هم آرام نمی‌شدم تا اینکه تصمیم گرفتم با همان چاقویی که همسر سابقم را به قتل رسانده‌ام به زندگی خودم هم پایان بدهم. به طرف خانه پدریم در پاسداران به راه افتادم تا از آن‌ها حلالیت بگیرم و بعد خودکشی کنم. در نزدیکی خانه آن‌ها تصمیم گرفتم با چاقو خودم را بزنم، اما افرادی در آن نزدیکی داخل هیئتی عزاداری می‌کردند. آن‌ها وقتی فهمیدند قصدم چیست مانع خودزنی من شدند. به آن‌ها گفتم همسرم را به قتل رسانده‌ام و پشیمانم. آن‌ها هم به پلیس خبر دادند و من هم خودم را تسلیم کردم.

الان که تسلیم شدی چه احساسی داری؟
از اینکه همسر سابقم را به قتل رسانده و دو فرزندم را یتیم کرده‌ام به شدت پشیمان هستم. امیدوارم آن‌ها مرا ببخشند.‌ای کاش عصبانیتم را کنترل می‌کردم.