کد خبر : 81832 تاریخ : ۱۴۰۲/۳/۲۲ - 15:02
ازدواج پنهانی برای فرار از دست طلبکار «حوادث امروز» تحقیقات مأموران پلیس تهران درباره اعلام مفقودی پسر جوانی که خانواده‌اش مدعی بودند در تهران گم شده‌است، نشان داد پسر جوان در شهرشان با زن جوانی ازدواج پنهانی کرده تا از دست طلبکارش فرار کند. «حوادث امروز» گزارش می‌دهد.

«حوادث امروز» تحقیقات مأموران پلیس تهران درباره اعلام مفقودی پسر جوانی که خانواده‌اش مدعی بودند در تهران گم شده‌است، نشان داد پسر جوان در شهرشان با زن جوانی ازدواج پنهانی کرده تا از دست طلبکارش فرار کند. «حوادث امروز» گزارش می‌دهد.

چندی قبل مردی در تهران به اداره پلیس رفت و از گم‌شدن ناگهانی پسرش شکایت کرد.

وی گفت: «ما ساکن یکی از شهر‌های مرکزی ایران هستیم. پسرمان فرمان در کار خرید و فروش دلار بود تا اینکه مدتی قبل به طور ناگهانی ناپدید شد. پس از این از طریق دوستانش فهمیدیم او برای کار به تهران آمده‌است. البته مدتی بود مردی در خانه ما می‌آمد و ادعا می‌کرد ۳۷۰ میلیون تومان از فرمان طلب دارد و پسرمان را تهدید می‌کرد. از روزی که پسرمان ناپدید شده‌است، از آن مرد هم خبری نیست و الان ما نگرانیم آن مرد طلبکار پسرمان را در تهران ربوده و بلایی سر او آورده باشد. از شما درخواست کمک داریم.» با شکایت مرد میانسال، پرونده به دستور قاضی عظیم سهرابی، بازپرس شعبه نهم دادسرای امور جنایی تهران برای پیدا کردن ردی از پسر جوان در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.

مأموران پلیس ابتدا احتمال دادند پسر گمشده در دام شرکت‌های هرمی گرفتار شده‌باشد، اما با بررسی پرونده افراد دستگیر‌شده ردی از او پیدا نکردند. همچنین در پرونده اجساد کشف‌شده و افراد زخمی ناشناس هم ردی از فرمان پیدا نشد.

فرار از طلبکار

در بررسی‌های بعدی مأموران به رد زن جوانی رسیدند که فرمان پس از ناپدید‌شدن با او چند باری تلفنی صحبت کرده‌بود. بدین ترتیب تحقیقات برای شناسایی زن جوان آغاز شد و مأموران چند روز قبل محل زندگی او را در یکی از شهر‌های اطراف تهران شناسایی کردند و برای بررسی به خانه او رفتند.

مأموران در بازرسی از خانه زن جوان با پسر گمشده روبه‌رو شدند که مشخص شد وی مدتی است همراه زن جوان زندگی می‌کند. فرمان در تحقیقات پلیسی گفت: «چند سالی در کار خرید و فروش دلار فعالیت می‌کنم. مدتی قبل به یکی از فروشندگان دلار مبلغ زیادی بدهکار شدم. او هر روز مرا تهدید می‌کرد تا اینکه تصمیم گرفتم مدتی در شهرمان آفتابی نشوم تا دست آن مرد به من نرسد. سپس به تهران آمدم و نقشه‌های زیادی برای فرار از دست طلبکارم طراحی کردم و حتی می‌خواستم فوت دروغین خودم را اعلام کنم، اما وقتی با فتانه که تنها زندگی می‌کرد، آشنا شدم، تصمیم گرفتم او را صیغه و همراه او زندگی کنم. من موضوع را به خانواده‌ام نگفتم تا آن‌ها اعلام مفقودی کنند و مرد طلبکار فکر کند بلایی سرم آمده‌است و مرا فراموش کند

بدین ترتیب با پیدا شدن پسر گمشده در یکی از شهر‌های اطراف، پرونده با قرار عدم صلاحیت برای بررسی به دادسرای آن شهر فرستاده شد.