ساعت ۱۶:۳۰ روز شنبه ۳۱ مردادماه ۹۴ مأموران کلانتری ۱۴۲ کن جسد زن میانسالی را زیر درخت کاجی در فضای سبز جاده امامزاده داود کشف کردند. بررسی‌های تیم جنایی و معاینات پزشکی قانونی در محل حادثه حکایت از آن داشت زن حدوداً ۶۰ ساله بر اثر فشار بر عناصر حیاتی گردن به قتل رسیده است. مأموران پلیس در بررسی‌های بعدی هیچ مدارکی از مقتول پیدا نکردند، به همین دلیل جسد برای شناسایی هویت و مشخص شدن علت اصلی مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد.
مسافر سوئیس
در حالی که تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت، مأموران پلیس دریافتند مقتول بنفشه نام دارد که همراه خانواده‌اش در کشور سوئیس زندگی می‌کرده، اما چند ماه قبل تنهایی به ایران می‌آید و خانه‌ای در منطقه شهران می‌خرد و تصمیم می‌گیرد در ایران تنها زندگی کند تا اینکه به طرز مرموزی به قتل می‌رسد.
خواهر مقتول هم که سه روز بعد از حادثه اعلام مفقودی کرده بود با حضور در پزشکی قانونی جسد خواهرش را شناسایی کرد و گفت: «خواهرم مقیم کشور سوئیس بود، اما تصمیم گرفته بود برای زندگی به ایران بیاید. من و شوهرم به خانه‌اش رفت و آمد داشتیم تا اینکه یک روز قبل به خانه‌اش رفتیم، اما او در خانه نبود. هرچه گشتیم ردی از خواهرم پیدا نکردیم تا اینکه در بررسی حساب بانکی‌اش متوجه شدیم ۱۸۰ میلیون تومان از حسابش برداشت شده است. به موضوع مشکوک شدیم و به پلیس خبر دادیم، امروز هم جسد بنفشه را در پزشکی قانونی شناسایی کردیم. البته ما موضوع گم شدن خواهرم را به سه فرزندش در کشور سوئیس هم خبر داده‌ایم.»
خرید دلار
سپس کارآگاهان جنایی تحقیقات برای شناسایی عامل یا عاملان قتل را آغاز کردند که در بررسی‌های حساب مقتول مشخص شد روز بعد از حادثه، زن و مردی به یک صرافی در یکی از خیابان‌های مرکزی تهران رفته و با برداشت ۱۸۰ میلیون تومان از کارت مقتول دلار خریده‌اند.
در بررسی‌های بعدی مأموران به ردپای مرد جوانی به نام بهراد رسیدند که از مدتی قبل به خانه مقتول رفت و آمد داشت. آنطور که نگهبان ساختمان و ساکنان آنجا می‌گفتند بهراد خرید‌ها و کار‌های بنفشه را انجام می‌داد و هرچند روز یک‌بار به خانه او می‌رفت. از سوی دیگر معلوم شد وی آخرین نفری بوده که با مقتول تماس داشته و پس از حادثه هم به مکان نامعلومی گریخته است.
آشنایی در ساندویچ‌فروشی
بدین ترتیب بهراد به عنوان مظنون تحت تعقیب قرار گرفت تا اینکه مدتی بعد در مخفیگاهش در شهرستان کرج شناسایی شد و به دام افتاد. متهم ابتدا منکر جرم خود شد، اما وقتی با دلایل و مدارک روبه‌رو شد به قتل مسافر سوئیس با همدستی یکی از دوستانش به نام شهروز اعتراف کرد.
متهم گفت: «من مغازه ساندویچ‌فروشی داشتم و اول بهار بود که بنفشه برای خوردن ساندویچ به مغازه‌ام آمد. او هرچند روز یک‌بار به مغازه‌ام می‌آمد تا اینکه از من خواست برای تعمیر تلویزیونش به خانه‌اش بروم. از آن روز به بعد ارتباط ما شروع شد و من کم‌کم به او علاقه پیدا کردم. او به من خیلی اعتماد داشت و همیشه کارت عابرش را برای خرید به من می‌داد و حتی یک‌بار هم برای تفریح دو نفری به کشور تایلند رفتیم. من انتظار داشتم بنفشه به من کمک کند تا کار درست و حسابی دست و پا کنم، اما او کمکی به من نمی‌کرد. علاوه بر من، مرد دیگری هم به خانه او می‌آمد و به بنفشه آموزش تنبک می‌داد.»
نقشه قتل
وی درباره نقشه قتل هم گفت: «مدتی قبل از حادثه یکی از دوستانم به نام شهروز مرا با بنفشه دید و فهمید که او خیلی پولدار است و در تهران تنها زندگی می‌کند. چند روز قبل از حادثه ما از کارت او موجودی گرفتیم و متوجه شدیم ۱۸۰ میلیون تومان داخلش پول دارد. شهروز مرا وسوسه کرد تا کارت عابربانک بنفشه را سرقت کنیم. او به‌خاطر بیماری دو فرزندش نیاز به پول داشت و آنقدر اصرار کرد که قبول کردم. شب حادثه او را به بهانه میهمانی به فضای سبزی کشاندیم و در آنجا خفه‌اش کردیم و کارتش را دزدیدیم. پس از آن شهروز همراه زن دیگری به صرافی رفت و دلار خرید و بعد هم سهم مرا دادند.»
با اعتراف متهم، مأموران شهروز را شناسایی و بازداشت کردند. وی در بازجویی‌ها مدعی شد که در صحنه درگیری بوده، اما بهراد قتل را انجام داده است.
کمک به خیریه
دو متهم در نهایت پس از تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست در دادگاه محاکمه شدند. فرزندان مقتول که مقیم کشور سوئیس هستند به خاله‌شان برای پیگیری قتل مادرشان وکالت داده بودند و خواهر مقتول هم در دادگاه برای متهمان درخواست قصاص داد. بهراد در جلسه دادگاه به جرم قتل عمد زن تنها به قصاص و همدستش به اتهام معاونت در قتل به زندان محکوم شدند. رأی دادگاه پس از تأیید در دیوان عالی کشور برای سیر مراحل اجرای حکم به شعبه سوم اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران فرستاد شد.
در حالی که هشت سال از حادثه گذشته بود و قاتل همچنان در زندان بلاتکلیف بود، تیم صلح و سازش دادسرای جنایی برای تعیین تکلیف پرونده قاتل اقدام به برگزاری جلسه صلح و سازش کردند تا اینکه در نهایت اولیای دم به شرط پرداخت دیه متهم را بخشیدند. فرزندان مقتول شماره کارت خیریه‌ای را در اختیار واحد صلح و سازش قرار دادند و اعلام کردند متهم دیه را برای کمک به یتیمان و نیازمندان به این شماره کارت واریز کند. با درخواست اولیای دم تیم صلح و سازش با کمک خیرین دیه را فراهم و به حساب خیریه واریز کردند؛ بنابراین متهم که به زندگی دوباره بازگشته است به زودی از جنبه عمومی جرم در دادگاه محاکمه می‌شود.