اوایل مهرماه سال گذشته مأموران پلیس با سرقت‌های سریالی روبه‌رو شدند که سارقان با شیوه دعوای ساختگی در شلوغی جمعیت اقدام به موبایل‌قاپی می‌کردند. بررسی‌های مأموران پلیس نشان داد سارقان سه مرد هستند که در صحنه سرقت کلاه آفتابگیر و ماسک به صورت دارند تا شناسایی نشوند و پس از ایجاد دعوای ساختگی در فرصت مناسب تلفن همراه شهروندان و گاهی هم کیف آن‌ها را سرقت می‌کنند. همچنین مشخص شد این سارقان در برخی سرقت‌ها طعمه خود را زیرنظر می‌گیرند و در مکان خلوتی تلفن همراه او را همراه با رمزش با تهدید قمه می‌گیرند و فرار می‌کنند و پس از دسترسی به عکس‌ها و فیلم‌های خصوصی آن‌ها دست به اخاذی هم می‌زنند. یکی از شاکیان گفت: «در یکی از خیابان‌های شرقی متوجه شدم دو مرد با هم درگیر شده‌اند و افراد زیادی هم دور آن‌ها حلقه زده‌اند. آن دو مرد کتک‌کاری می‌کردند و لحظه به لحظه هم افراد بیشتری برای تماشا در آنجا جمع می‌شدند. وقتی دعوای آن دو با میانجیگری مردم تمام شد تازه متوجه شدم تلفن همراه گرانقیمتم سرقت شده‌است.»

پس از این، مأموران به دستور بازپرس شعبه اول دادسرای ویژه سرقت تحقیقات خود را برای شناسایی و دستگیری سارقان آغاز کردند. در حالی که هر روز به تعداد شاکیان افزوده می‌شد، به کارآگاهان پلیس آگاهی خبر رسید سه سارق در صحنه سرقت به دام افتاده‌اند. مأموران دریافتند متهمان دستگیر شده همان سارقانی هستند که با ایجاد دعوای ساختگی اقدام به سرقت گوشی شهروندان می‌کرده‌اند تا اینکه ساعتی قبل با تیزهوشی یکی از شهروندان که از دور شاهد دعوای ساختگی و سرقت آن‌ها بوده به دام افتاده‌اند. بدین ترتیب سارقان پس از دستگیری در بازجویی‌ها به سرقت‌های سریالی اعتراف کردند. ۲۱ بار بازداشت برای خلافکار عاشق‌پیشه سردسته باند سارقان مرد ۴۵ ساله‌ای به نام فرشید است که در گفت‌وگو با خبرنگار ما مدعی شد تمام بدبختی‌هایش از زمانی آغاز شد که دختر مورد علاقه‌اش با مرد دیگری ازدواج کرد. او می‌گوید ۱۷ سال قبل رقیب عشقی‌ام را در شب عروسی‌اش کتک زدم و می‌خواستم دختر مورد علاقه‌ام را از پای سفره عقد بربایم، اما بازداشت و روانه زندان شدم. از آن روز به بعد به جرگه خلافکاران پیوستم و تا الان به جرم‌های مختلف ۲۱ بار دستگیر و روانه زندان شده‌ام. فرزاد پرونده‌ات پر از سابقه کیفری است، درسته؟

بله من از ۱۵ سال قبل سرقت را شروع کردم و تا الان هم ۲۱ بار بازداشت شده‌ام. البته اولین‌بار ۱۷ سال قبل دستگیر شدم و به زندان افتادم، اما نه به خاطر سرقت.

به چه جرمی بازداشت شدی؟

به جرم عاشقی بازداشت شدم. من عاشق دختری به نام شهین بودم و قرار بود با هم ازدواج کنیم. ما یکدیگر را دوست داشتیم، اما پدر شهین او را مجبور کرد با یکی از بستگانشان ازدواج کند. من هر چه تلاش کردم مانع ازدواج آن‌ها شوم، موفق نشدم تا اینکه شب عروسی‌شان تصمیم گرفتم مراسم عروسی را به هم بزنم و عروس را با خودم ببرم. آن شب به داماد حمله کردم، او را کتک زدم، اما مهمان‌ها مرا دستگیر کردند و تحویل پلیس دادند. من دو سال زندان بودم و پس از پرداخت دیه از زندان آزاد شدم، اما در همین دو سال با خلافکاران زیادی آشنا شدم و در نهایت عاشقی کار دستم داد و زندگی‌ام را تباه کرد وگرنه من در بازار مغازه داشتم و فرد آبرومندی بودم. چرا زندان برای شما درس عبرتی نشد تا وقتی آزاد شدی دنبال کار و کاسبی خودت بروی؟

در زندان با چند نفری آشنا شدم که قمار‌باز حرفه‌ای بودند. وقتی از زندان آزاد شدم پایم به پاتوق قماربازان باز شد و پس از یک سال همه دار و ندارم و مغازه‌ام را در قمار باختم. پس از آن معتاد به مواد‌مخدر شدم و تصمیم گرفتم سرقت کنم.

چه سرقت می‌کردی؟

همه نوع سرقتی را انجام داده‌ام؛ سرقت کیف، وسایل داخل خودرو و منزل.

چرا سرقت‌های مختلف انجام می‌دادی؟

معمولاً هر بار که از زندان آزاد می‌شدم، شیوه سرقتم را تغییر می‌دادم تا شناسایی نشوم و به دام نیفتم.

درباره شیوه جدیدت توضیح بده؟

من تابستان سال قبل از زندان آزاد شدم و هنوز مهر آزادی‌ام خشک نشده‌بود که به سراغ دو نفر از دوستان قماربازم رفتم و به آن‌ها پیشنهاد دادم با هم سرقت کنیم. وقتی شیوه جدید را برای آن‌ها توضیح دادم، قبول کردند. به آن‌ها گفتم قمار آخر خط است و همه‌اش باخت است، اما با سرقت می‌توانیم درآمد خوبی داشته باشیم. ما ابتدا داخل خیابان یا با خودمان یا با فرد عبوری دعوای ساختگی راه می‌انداختیم. قرص روان‌گردان هم می‌خوردیم تا انرژی بیشتری برای دعوا و کتک‌کاری داشته‌باشیم. وقتی دورمان شلوغ می‌شد، نقشه‌مان را عملی می‌کردیم. البته گاهی هم افرادی را که تلفن همراه مدل بالا داشتند، شناسایی و او را تعقیب می‌کردیم و در فرصت مناسب گوشی و رمزش را از او با تهدید قمه به زور می‌گرفتیم.

چرا رمز گوشی را می‌گرفتید؟

ما در مرحله دوم نقشه، اخاذی‌مان را اجرا می‌کردیم. پس از سرقت گوشی به عکس‌ها و فیلم‌های شخصی‌شان دست پیدا می‌کردیم و با آن‌ها تماس می‌گرفتیم و تهدید می‌کردیم به ما دلار یا طلا بدهند وگرنه عکس‌ها و فیلم‌های خانوادگی‌شان را در فضای مجازی منتشر می‌کنیم. بیشتر اخاذی ما از دختر و پسر‌هایی بود که با هم دوست بودند و عکس و فیلم‌های خصوصی‌شان در گوشی‌های یکدیگر بود.