چندی قبل زن جوانی در تهران به اداره پلیس رفت و از مرد ناشناسی به اتهام سرقت مقرون به آزار اموالش شكایت كرد. وی در توضیح ماجرا گفت: «چند سال قبل شوهرم فوت كرد و از آن زمان به بعد همراه پسر نوجوانم زندگی میكنم. شوهرم وضعیت مالی خوبی داشت، به همین دلیل پس از فوت او ما نیاز مالی نداشتیم و همراه پسرم به خوبی زندگی میكردیم تا اینكه مدتی قبل با مرد جوانی به نام احسان برای ازدواج آشنا شدم. یك سال قبل یكی از دوستانم به نام آرزو با مردی در سایت همسریابی آشنا شد و با هم ازدواج كردند و الان زندگی خوبی دارند. او میگفت من جوانم و باید از این فرصت برای ازدواج استفاده كنم. ابتدا به خاطر پسرم قبول نكردم، اما سرانجام تشویقهای او كارساز شد و من تصمیم گرفتم ازدواج كنم و به زندگیام سرو سامان بدهم.» قاضی قلابی شاکی ادامه داد: «مدتی قبل در سایت همسریابی با احسان آشنا شدم. او خودش را قاضی دادگستری معرفی كرد. تیپ و قیافهاش به قاضی میخورد، وقتی او را دیدم لوازم امنیتی مثل بیسیم همراه داشت، به همین دلیل به او مشكوك نشدم و حرفهایش را باور كردم. در مدتی كه با او ارتباط داشتم زیر و بم زندگیام را برایش تعریف كردم. او حتی خبر داشت من چقدر پسانداز دارم و زندگیام را چطور اداره میكنم. چند باری در رستوران با هم قرار ملاقات گذاشتیم و یكدیگر را از نزدیك دیدیم تا اینكه قرار شد روز حادثه به خانهام بیاید و با هم درباره قرار و مدارهای ازدواجمان صحبت كنیم. خیلی خوشحال بودم با قاضی دادگستری ازدواج میكنم، اما خبر نداشتم او مردی شیاد است و در پوشش قاضی قصد دارد زندگیام را به باد بدهد.» خواستگاری با آب هویج مسموم زن جوان در ادامه افزود: «آن روز به پسرم گفتم دوستانم میهمان من هستند و او هم برای یكی، دو روز به خانه مادربزرگش رفت. من و احسان ابتدا بیرون با هم جگر خوردیم و بعد او یك بطری آب هویج خرید و راهی خانه شدیم. ساعتی با هم صحبت كردیم و بعد هم آب هویجی را كه خریده بود، خوردیم. لحظاتی بعد سرم گیج رفت و دیگر هیچ چیز نفهمیدم و وقتی به هوش آمدم، دیدم روی تخت بیمارستانم. تازه فهمیدم قاضی قلابی مرا با آب هویج مسموم و بیهوش كرده است. پسرم پس از دو روز وقتی به خانه برمیگردد با پیكر نیمهجان من روبهرو میشود و مرا به بیمارستان منتقل میكند. وقتی از بیمارستان مرخص شدم، فهمیدم او تمامی طلاها، سكهها و پولهایم را كه بیش از چند میلیارد تومان ارزش دارد همراه خودروی پژویم سرقت كرده است.» یك هفته بعد با طرح این شكایت، پرونده به دستور قاضی محمد ولدیبیرانوند، بازپرس دادسرای ویژه سرقت برای شناسایی مرد كلاهبردار در اختیار تیمی از كارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت. مأموران پلیس در نخستین گام شماره پلاك خودروی سرقتی را در اختیار تمامی گشتهای پلیسی قرار دادند تا اینكه یك هفته بعد از حادثه، مأموران خودروی سرقتی را در یكی از خیابانهای تهران مشاهده و پس از توقف آن و كشف لوازم پلیسی از داخل خودرو، راننده را به اتهام سرقت به اداره پلیس منتقل كردند. بررسی نشان داد راننده خودرو همان خواستگار كلاهبرداری است كه زن جوان را با آب هویج مسموم و اموالش را سرقت كرده است. در حالی كه متهم در بازجوییها ادعا میكند فقط یك زن جوان را بیهوش و اموال او را سرقت كرده است، بررسیها حكایت از آن دارد وی به احتمال زیاد در پوشش خواستگار زنان دیگری را هم فریب داده و اموال آنها را به همین شیوه سرقت كرده است. تحقیقات از متهم ادامه دارد. كلاهبردار فریبخورده متهم هیچ سابقهای در پروندهاش ثبت نشده و به گفته خودش وقتی از سوی دختر جوانی كه عاشق او بوده فریب خورده، برای اولین بار نقشه سرقت از زن پولدار را به بهانه ازدواج طراحی و اجرا کرده است. گفتوگو با متهم احسان سابقه داری؟ نه، من هیچ سابقهای ندارم. به غیر از شاكی از چند زن دیگر به این شیوه سرقت كردی؟ شاكی اولین طعمه من بود و قبل از او با هیچ زن دیگری در سایت همسریابی آشنا نشده بودم. چه شد كه تصمیم گرفتی به این شیوه سرقت كنی؟ من خودم زخمخورده این شیوه هستم و همین موضوع باعث شد این شیوه را طراحی كنم و به بهانه ازدواجف شاكی را فریب بدهم. چطور خودت فریب خوردی؟ من عاشق دختر همسایهمان بودم و وقتی به خواستگاری او رفتم، خانوادهاش شرط گذاشتند وقتی وضع مالیام خوب شد به خواستگاری دخترشان بروم. از آن زمان به بعد همزمان با تحصیل شروع به كار كردم و حتی برای كار به خارج از كشور هم رفتم و در نهایت با دستی پر به ایران برگشتم. من تمامی پولهایم را به حساب دختر مورد علاقهام واریز كردم و قرار بود او خانهای در تهران بخرد و زندگی تازهمان را شروع كنیم، اما او ناگهان ناپدید شد و بعدها فهمیدم با پسر جوانی که نامزد كرده بود با پولهای من از ایران به مقصد نامعلومی فرار كرده است. پس از این حادثه، من افسردگی گرفتم، بهطوریكه بیمار شدم. پس از آن تصمیم گرفتم زنان پولدار را شناسایی کنم و به بهانه ازدواج فریبشان بدهم و اموالشان را سرقت كنم، اما در اولین سرقت به دام افتادم. چرا خودت را قاضی معرفی كردی؟ من فرد تحصیلكردهای هستم و اطلاعات زیادی در همه رشتهها دارم، از طرفی هم میدانستم وقتی خودم را قاضی یا فرد مهمی معرفی كنم، زنان زودتر به من اعتماد میكنند و راحتتر میتوانم نقشهام را عملی كنم.