جلسه رسیدگی به پرونده در شعبه دوم دادگاه كیفری یك استان تهران برگزار شد. پس از اینكه قاضی رسمیت جلسه دادگاه را اعلام كرد از نماینده دادستان درخواست كرد از كیفرخواست صادر شده دفاع كند. بنابراین نماینده دادستان خودش را به جایگاه رساند و در توضیح كیفرخواست گفت: مردی كه مأموران بدرقه او را از زندان به جلسه دادگاه منتقل كردهاند، سهیل نام دارد. او یك سال قبل به اتهام قتل همسرش تحت تعقیب قرار گرفت و دستگیر شد. سهیل ابتدا به اورژانس خبر داده بود كه همسرش به دلیل سقوط از بلندی دچار حادثه شده است. آن روز مأموران اورژانس به خانه سهیل رفتند و همسرش سهیلا را كه بیهوش روی زمین افتاده بود به مركز درمانی منتقل كردند. پزشكان بعد از معاینه اولیه گفتند كه سهیلا به دلیل ضربهای كه به سرش وارد شده جان باخته است. گزارش پزشكی قانونی هم تأیید كرد كه علت فوت اصابت جسم سخت به ناحیه سر میباشد. بنابراین ادعای سهیل مورد پذیرش قرار نگرفت و او به اتهام قتل بازداشت شد. هرچند سهیل تلاش كرد خودش را بیگناه معرفی كند، اما در تحقیقات پلیسی اعتراف كرد كه مرتكب قتل شده است. متهم گفت: روز حادثه دوباره به خاطر موضوعهای پیشپاافتاده با هم مشاجرهمان شد. وقتی مشاجره ما بالا گرفت، همسرم به طرفم آمد و من با تكه سنگی كه كنار اتاق بود، ضربهای به سرش زدم كه روی زمین افتاد. آنجا بود كه متوجه شدم چه اشتباهی كردهام، برای همین مدعی شدم او از روی چهارپایه به زمین سقوط كرده است كه پلیس به من مظنون شد و بازداشت شدم.نماینده دادستان، سهیل را گناهكار شناخت و برای او درخواست صدور مجازات قانونی كرد. در ادامه اولیای دم به درخواست قاضی در جایگاه حاضر شدند و برای متهم درخواست قصاص كردند. پدر مقتول گفت: دو سال قبل بود كه سهیل به خواستگاری دخترم آمد و با او وصلت كرد. او قول داده بود دخترمان را خوشبخت كند، اما مدت كوتاهی بعد از ازدواجشان متوجه شدیم آنها با هم اختلاف دارند. هرچه زمان میگذشت هم اختلافشان بیشتر شد تا جایی كه تصمیم به جدایی گرفتند، اما با میانجیگری من به زندگی برگشتند تا اینكه متوجه شدیم دخترمان به قتل رسیده است.سپس قاضی خانواده مقتول را به سازش دعوت كرد و از آنها خواست داماد خطاكارشان را ببخشند. پس از آن متهم در جایگاه حاضر شد و اتهام قتل را قبول كرد. او گفت: من همسرم را دوست داشتم و حاضر به جدایی از او نبودم. خانوادهاش میدانند با وجود اختلاف زیادی كه با هم داشتیم، حاضر نبودم زندگی را ترك كنم. میدانم اشتباه بزرگی مرتكب شدم و از خانوادهاش هم درخواست گذشت دارم. بعد از آخرین دفاع متهم، اولیای دم به دادگاه گفتند از دامادشان گذشت میكنند. بنابراین متهم اینبار از جنبه عمومی جرم پای میز محاكمه ایستاد. هیئت قضائی بعد از ختم جلسه وارد شور شد.