کد خبر : 92340 تاریخ : ۱۴۰۲/۶/۲۱ - 20:08
قتل همسر بر سر انتقال سند خانه «حوادث امروز»مرد میانسال که برای گرفتن وام مسکن خانه اش را به نام همسرش زده بود وقتی پس از پایان اقساط با مقاومت وی برای انتقال سند مواجه شد او را به قتل رساند. «حوادث امروز» گزارش می دهد.

«حوادث امروز»مرد میانسال که برای گرفتن وام مسکن خانه اش را به نام همسرش زده بود وقتی پس از پایان اقساط با مقاومت وی برای انتقال سند مواجه شد او را به قتل رساند. «حوادث امروز» گزارش می‌دهد.

ساعت 18 عصر روز دوشنبه بیستم شهریور ساکنان مجتمع مسکونی در حوالی خیابان اتابک در جنوب تهران با شنیدن صدای دلخراشی از پارکینگ ساختمان سراسیمه از خانه هایشان بیرون آمدند . اهالی ساختمان داخل پارکینگ با پیکر خونین زن همسایه به نام حمیده روبه‌رو شدند و در کنار او شوهرش را وحشت زده دیدند که چاقویی خونی در دست داشت و هراسان با اورژانس تماس می‌گرفت . ثانیه‌هایی بعد هم دو دختر جوان حمیده با شنیدن صدای دلخراش مادرشان و داد و فریاد پدرشان وارد پارکینگ شدند و با دیدن صحنه دلخراش از نیمه بی هوش روی زمین افتادند .

در حالی که دختران زن میانسال بر بالین مادرشان به سر و صورت خود می‌کوبیدند عوامل اروژانس از راه رسیدند و پس از معاینه اعلام کردند حمیده بر اثر اصابت ضربه چاقو یه قلبش فوت کرده است .

جنایت قبل ازمشاوره

بدین ترتیب با اعلام خبر قتل زن میانسال تیمی از مأموران کلانتری 132 نبرد و در ادامه قاضی امیر حسین علیمردان بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل تحقیقات خود را آغاز کردند .

تیم جنایی در محل حادثه شوهر مقتول به نام صفدر را بازداشت کردند و دریافتند زن و شوهر چند سالی است با هم اختلاف داشته‌اند تا جایی که تصمیم به طلاق می‌گیرند . بررسی‌ها حکایت از آن داشت آنها ساعتی قبل تصمیم می‌گیرند برای سیر مراحل جدایی برای مشاوره به مرکز رواشناسی بروند اما در پارکینگ خانه با هم درگیر می‌شوند و مرد میانسال با ضربه چاقویی همسرش را به قتل می‌رساند .

متهم 54 ساله صبح دیروز به دادسرای امور جنایی منتقل شد و با اظهار پشیمانی به قتل همسرش اعتراف کرد و سپس برای تحقیقات بیشتر به دستور بازپرس جنایی در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت .

اشک پشیمانی

روی صندلی نشسته است و اشک در چشمانش جمع شده و قطره های آن یکی یکی از چشمانش جاری و صورتش را خیس می‌کند . با دستان دستبند زده اش اشک هایش را پاک می‌کند و می‌گوید قصد قتل همسرم را نداشتم و فقط می‌خواستم او را زخمی کنم و زهر چشم بگیرم .

صفدر با همسرت اختلاف داشتی ؟

بله چند سالی بود با هم اختلاف داشتیم .

چه اختلافی داشتی که تصمیم به قتل همسرت گرفتی ؟

اختلاف ما به خاطر یک خانه 50 متری بود . من قصد قتل نداشتم و فقط می‌خواستم او را زخمی کنم و زهر چشم بگیرم اما متأسفانه او به قتل رسید .

بیشتر توضیح بده ؟

من رفتگر شهرداری هستم و تمام عمرم را سعی کردم نان حلال به خانه بیاورم . 12 سال قبل با زحمتکشی زیاد پولی پس انداز کردم و تصمیم گرفتم سرپناهی برای خودم، همسرم و دو دخترم تهیه کنم . تمامی پول هایم را جمع کردم و همراه همسرم به بنگاه های املاک زیادی رفتیم و در نهایت خانه‌ای 50 متری که در همان محل حادثه قرار دارد پسندیدیم . پولمان کم بود وتصمیم گرفتم وام مسکن بگیرم و از آنجایی که ضامن نداشتم وام 16 میلیون تومانی را به نام همسرم گرفتم و من هم در بانک ضامنش شدم و به همین دلیل خانه را به نام او زدم . قرار شد وقتی اقساط بانک تمام شد خانه را به نام من بزند اما چند سال قبل که اقساط خانه تمام شد همسرم بدقولی کرد و خانه را به نام من نزد .

اختلاف دیگری نداشتید ؟

نه همین موضوع زندگی ما را تیر و تار کرد . من از او می‌خواستم حداقل سه دانگ خانه را به نام من بزند و می‌گفتم من با پول زحمتکشی آن را خریده‌ام اما او تهدید می‌کرد که مرا از خانه اش بیرون می‌کند . بهرحال ما همیشه با هم مشاجره لفظی و درگیری داشتیم .

چرا از هم جدا نشدید؟

وقتی قبول نکرد سه دانگ خانه را به نام من بزند و اختلافات ما روز به روز بیشتر شد به او گفتم طلاقش می‌دهم و او گفت طلاقم بده و از خانه‌ام بیرون برو . قرار بود از هم جدا شویم اما قبل از جدایی باید جلسه مشاروه می‌رفتیم و این حادثه هم قبل از جلسه مشاوره رخ داد .

درباره روز حادثه توضیح بده ؟

آن روز صبح از سر کار آمدم و خوابیدم و بعد برای تحویل خودرویی که دخترم ثبت نام کرده بود به نمایندگی خودرو رفتم . پس از برگشتن دوباره خوابیدم تا شب سر حال به محل کارم بروم اما همسرم از راه رسید و شروع به غر زدن کرد و مرا بیدار کرد تا با او به جلسه مشاوره برویم . عصبانی بودم و چاقویی از آشپزخانه برداشتم و داخل جیبم گذاشتم . او همچنان غر غر می‌کرد و می‌گفت به زودی مرا از خانه اش بیرون می‌کند و وقتی به پارکینگ رسیدیم ناگهان کنترلم را از دست دادم و با چاقو ضربه‌ای به او زدم .

الان چه احساسی داری ؟

پشیمان هستم . نمی‌خواستم او را بکشم چون او مادر دخترانم بود و الان شرمنده دو دخترم هستم .