کد خبر : 92376 تاریخ : ۱۴۰۲/۶/۲۸ - 15:42
سرقت به عشق 206 نقره‌ای «حوادث امروز»پسر جوان همه آرزویش این بود که روزی صاحب پژو 206 نقره‌ای شود و با آن به خواستگاری دختر مورد علاقه‌اش برود. او برای رسیدن به آرزویش نقشه سرقت کشید اما با زیرکی یک زن به دام پلیس افتاد.«حوادث امروز»گزارش میدهد.

«حوادث امروز»پسر جوان همه آرزویش این بود که روزی صاحب پژو 206 نقره‌ای شود و با آن به خواستگاری دختر مورد علاقه‌اش برود. او برای رسیدن به آرزویش نقشه سرقت کشید اما با زیرکی یک زن به دام پلیس افتاد.«حوادث امروز»گزارش میدهد.

چند روز قبل زن جوانی در شهر پرند سوار بر خودروی خود در حال عبور از یکی از خیابان‌ها بود که ناگهان با یک پژو 206 نقره‌ای تصادف کرد. راننده 206، پسری جوان بود که بخشی از پلاک ماشینش را مخدوش کرده بود.زن جوان پس از تصادف از ماشین پیاده شد تا خسارتی راکه به ماشینش وارد شده بود بررسی کند. همزمان راننده206 نیز پیاده و مدعی شد که تصادف جزئی است و خسارت به‌وجود نیامده است. زن که به پسر جوان مشکوک شده بود، از او درخواست مدارک کرد اما پسر جوان می‌گفت که مدارک را در خانه جا گذاشته است. اصرار پسر جوان برای فرار از صحنه تصادف، ادعای او درباره جاگذاشتن مدارک ماشین در خانه و مخدوش بودن پلاک ماشین باعث شد که زن جوان به ماجرا مشکوک شود. او به بهانه اینکه می‌خواهد با یکی از بستگانش که تعمیرکار خودروست تماس بگیرد تا او میزان خسارت را برآورد کند، با پلیس تماس گرفت و طولی نکشید که مأموران در آنجا حاضر شدند.مأموران در همان ابتدا و با بررسی پلاک پژو206 متوجه شدند که این ماشین سرقتی است. به این ترتیب پسر جوان بازداشت و در ادامه مشخص شد که وی این خودرو را در تهران سرقت کرده است.با شناسایی صاحب خودرو، وی به مأموران گفت: چند روز پیش سوار ماشینم شدم که به خانه بروم اما ماشین روشن نشد. همان لحظه چشمم به پسری جوان افتاد که در حال عبور از آن حوالی بود. از او کمک خواستم و وی به بهانه اینکه باید پشت فرمان بنشیند تا علت را بررسی کند سوار ماشین شد. سپس از من خواست ماشین را هل دهم و همان لحظه بود که ماشین روشن شد و جوان فرصت‌طلب، خودرو را به سرقت برد.
صاحب خودرو با دیدن پسر جوانی که در صحنه تصادف از سوی پلیس دستگیر شده بود، تأیید کرد که او همان فردی است که ماشین وی را دزدیده و فرار کرده بود.به این ترتیب پرونده جوان سارق پیش روی قاضی مصطفی تقی‌زاده، بازپرس شعبه پنجم دادسرای ویژه سرقت قرار گرفت و در بازجویی از متهم معلوم شد که او یک مجرم سابقه‌دار است که به‌گفته خودش علاقه زیادی به 206نقره‌ای داشته و به همین دلیل دست به سرقت این خودروها می‌زده است. با اعترافات سارق جوان برای وی قرار قانونی صادر شد و تحقیقات تکمیلی درباره دیگر سرقت‌های او ادامه دارد.

گفت‌وگو
علاقه عجیب سارق

سارق 36ساله مدعی است دیوانه‌وار عاشق پژو 206 نقره‌ای است و همیشه آرزو داشته سوار بر این خودرو به خواستگاری دختر مورد علاقه‌اش در روستایی در غرب کشور برود. گفت‌وگو با او را بخوانید.

چرا فقط سراغ 206 نقره‌ای می‌رفتی؟
من دیوانه این ماشینم. شاید فکر کنید عقلم را از دست داده‌ام اما با دیدن این ماشین دست و پایم شروع به لرزیدن می‌کند و همیشه دلم می‌خواست خودم صاحب چنین ماشینی شوم. اما نمی‌توانستم. می‌دانید چرا؟ چون کارگر رستوران و کافه هستم و درآمد بالایی ندارم. برای همین تنها راهی که به ذهنم رسید، سرقت بود.
دلیل اینکه عاشق این مدل ماشین هستی چه بود؟
خودم هم دلیلش را نمی‌دادم. اما از وقتی در روستایمان در غرب کشور عاشق دختری شدم و فهمیدم که او هم عاشق 206نقره‌ای است، علاقه‌ام به این ماشین چند برابر شد. یک روز به آن دختر گفتم که که 206نقره‌ای خریده‌ام. نمی‌دانید چقدر خوشحال شد. می‌خواستم بروم روستا با او ازدواج کنم و پژو هم زیر پایم باشد.
با ماشین سرقتی می‌خواستی به خواستگاری بروی؟
فکر نمی‌کردم دستگیر شوم.
چند تا 206نقره‌ای سرقت کرده‌ای؟
همین یک مورد بود که نقشه‌ام گرفت. مابقی بدشانسی آوردم و نشد که به خواسته‌ام برسم.
مگر چه اتفاقی افتاد؟
حدود 2ماه قبل بود و دیگر مصمم شده بودم که حتما یک پژو206 نقره‌ای سرقت کنم. روز اول به‌صورت اتفاقی یک خودروی 206نقره‌ای‌رنگ را دیدم. زنی پشت فرمانش بود و می‌خواست پارک کند. به او گفتم نمی‌توانی پارک دوبل بزنی، پیاده شو من پارک می‌کنم. به همین راحتی پیاده شد و من ماشینش را سرقت کردم اما ماشین وسط خیابان خراب شد و ناچار شدم همانجا رهایش کنم. بار دیگر رفتم یک ماشین را که پارک شده بود سرقت کردم اما بنزینش بین راه تمام شد. یک‌بار هم درست سر بزنگاه پلیس رسید و مجبور به فرار شدم. این بدشانسی‌ها ادامه داشت تا اینکه برای ششمین بار شانس در خانه مرا زد و خود مالباخته 2دستی ماشینش را تقدیم من کرد.
از آن روز بگو!
می خواستم بروم دنبال کار و دیگر بی‌خیال سرقت پژو206 نقره‌ای رنگ شده بودم. چند وقتی بود که بیکار شده بودم و در جست‌و‌جوی یک کافه یا رستوران خوب بودم تا در آنجا کار کنم. غرق در افکارم بودم که ناگهان مردی صدایم زد. برگشتم دیدم کنار یک 206نقره‌ای‌رنگ ایستاده و می‌گوید ماشینش خراب شده است. نمی‌دانید چه حالی شدم. انگار خوش شانسی در خانه‌ام را زده بود. گفتم باید پشت فرمان بنشینم و او هل بدهد. وقتی ماشین روشن شد فرار کردم اما خب عمر خوش شانسی‌ام کوتاه بود چون درست دو روز بعد از سرقت بدشانسی آوردم و در تصادف با ماشین زن جوانی، گیر افتادم.
سابقه داری؟
سابقه سرقت ندارم، این نخستین‌باری است که دستگیر می‌شوم. فقط یک‌بار به جرم چاقوکشی دستگیر شده‌ام. فکر می‌کنم سال96 بود که با فردی درگیر شدم. او به پدرم فحش داد و من با چاقو ضرباتی به او زدم و چند سالی به‌خاطر ضرب، جرح و دیه زندان بودم.