«حوادث امروز»راز قتل مردی که دو سال قبل با توطئه همسر و مرد مورد علاقهاش با مصرف دمنوشهای مسموم به کام مرگ رفتهبود، با نبش قبر بر ملا شد.«حوادث امروز»گزارش میدهد. اواخر مهرماه امسال زن میانسالی در تهران به اداره پلیس رفت و از عروسش به اتهام دست داشتن در مرگ پسر ۴۰ سالهاش به نام رحمت شکایت کرد. وی در توضیح ماجرا گفت: «پسرم تحصیلکرده و کارمند دولت بود و در تهران همراه همسر و دو فرزندش زندگی میکرد. زندگی خوبی داشت و ورزشکار هم بود، اما از چند سال قبل متوجه شدم سر حال نیست و خودش احساس میکرد بیمار شدهاست، اما پزشکان متوجه مورد مشکوکی نشدهبودند. مدتی گذشت تا اینکه تابستان سال ۱۴۰۰ حالش بدتر از قبل شد و همیشه گیج و منگ بود و به همین دلیل من دو هفتهای به خانهاش رفتم تا بیشتر از او مراقبت کنم، اما شبی در همان اوایل پاییز حالش بد شد و او را به بیمارستان منتقل کردیم، اما پسرم در کمال ناباوری فوت کرد. پزشکان اعلام کردند احتمالاً او سکته کرده و ما هم فکر کردیم مرگش طبیعی است و بعد هم جسدش را به شهرمان در غرب ایران بردیم و در محل زندگیمان دفن کردیم و مراسم ترحیم را در شهرمان گرفتیم.»
۲ سال بعد شاکی ادامه داد: «پس از این حادثه همیشه فکر میکردیم مرگ پسرم به خاطر سکته بودهاست، اما چند روز قبل پس از گذشت دو سال متوجه شدیم عروسم با دسیسه مرد غریبهای پسرم را به قتل رسانده تا با او ازدواج کند. چند روز قبل همسایه قدیمی پسرمان با من تماس گرفت و گفت مدتی است مرد جوان غریبهای به خانه عروسمان رفت و آمد دارد. زن همسایه از عروسم درباره مرد جوان پرسیده و او مدعی شده که مرد جوان داییاش است، اما وقتی از نوههایم سؤال میکند، آنها میگویند از آشناهای مادرشان است. زن همسایه وقتی موضوع را به ما خبر داد، ما هم تحقیق کردیم و متوجه رفت و آمد آن مرد به خانه عروسم شدیم و بعد هم فهمیدیم آن مرد قبل از فوت پسرم در آن محل دیده شدهاست. الان به عروسم و مرد جوان مشکوک هستیم و احتمال میدهیم آنها با همدستی هم پسرم را به قتل رساندهاند تا به رؤیاهایشان برسند، چون پسرم هیچ بیماری نداشت و ورزشکار هم بود.»
رابطه شیطانی با شکایت زن میانسال پرونده به دستور قاضی محمد جواد شفیعی، بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی تهران برای رسیدگی در اختیار تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت. بررسیهای مأموران حکایت از آن داشت مرد جوانی به نام بهزاد از چند سال قبل با فرزانه ارتباط تلفنی و پیامکی داشتهاست. همچنین مشخص شد بهزاد کابینتساز است و پس از فوت رحمت ارتباطش با فرزانه بیشتر شده و به خانه او هم رفت و آمد دارد.بدین ترتیب مأموران به فرزانه و بهزاد مشکوک شدند و زن مرد جوان را به عنوان مظنون در مرگ مرد ۴۰ ساله بازداشت کردند، اما دو متهم در بازجوییها جرم خود را انکار کردند و مدعی شدند در مرگ رحمت دخالتی نداشتهاند.
نبش قبر وقتی متهمان جرم خود را انکار کردند، بازپرس جنایی دستور نبش قبر را صادر کرد تا با انجام آزمایشهای لازم علت اصلی مرگ مرد فوت شده مشخص و زوایایی پنهان حادثه بر ملا شود.بدین ترتیب تیمی از پزشکی قانونی راهی محل دفن رحمت در یکی از شهرهای غربی کشور شدند و پس از نبش قبر، از جسد نمونهبرداری کردند. همزمان با ادامه تحقیقات، چندی قبل پزشکی قانونی علت اصلی مرگ مرد فوت شده را مسمومیت دارویی که در مدت طولانی به وی خورانده شدهبود، اعلام کرد.
اعتراف با اعلام نظریه پزشکی قانونی، دو متهم دوباره مورد بازجویی قرار گرفتند و اینبار به جرم خود اعتراف کردند. زن جوان در بازجوییها گفت: «چند سال قبل از حادثه با شوهرم اختلاف پیدا کردم. او بداخلاقی میکرد و من هم از او فراری بودم تا اینکه با بهزاد آشنا شدم. رابطه من و بهزاد ادامه داشت تا اینکه تصمیم گرفتم شوهرم را از میان بردارم. وقتی با مرد مورد علاقهام مشورت کردم، او پیشنهاد داد داروی مسموم به شوهرم بخورانم و به این شیوه او را به قتل برسانم. من طبق دستور او عمل کردم و نتیجه هم گرفتم.» بهزاد هم در بازجوییها اظهارات فرزانه را تأیید کرد. بدین ترتیب فرزانه به اتهام مباشرت در قتل و بهزاد به اتهام معاونت در قتل برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفتند.
آشنایی در اینستاگرام فرزانه در جلسه بازجویی اظهار پشیمانی کرد، اما میدانست پشیمانیاش دیگر فایدهای ندارد و به خاطر رابطه شیطانی، فرزندانش را یتیم کردهاست. او به خبرنگار ما گفت تمامی بدبختیهای زندگیاش از زمانی شروع شد که در اینستاگرام با بهزاد آشنا شد و همین آشنایی هم باعث شد نقشه قتل شوهرش را با همدستی مرد مورد علاقهاش طراحی و اجرا کند.
گفتوگو با متهم
فرزانه با شوهرت چه اختلافی داشتی؟ او اخلاق خوبی نداشت و بدرفتاری میکرد و من هم از رفتار او خسته شدهبودم و همین موضوع باعث اختلاف ما شدهبود.
یعنی به خاطر بداخلاقی تصمیم گرفتی پدر دو فرزندت را به قتل برسانی؟ این یکی از دلایل بود، اما دلیل اصلی از زمانی شروع شد که در فضای مجازی با بهزاد آشنا شدم.
چطوری با او آشنا شدی؟ من از شوهرم فراری بودم و دوست داشتم به فرد دیگری پناه ببرم و از طرفی هم در فضای مجازی و به خصوص در اینستاگرام فعال بودم تا اینکه چند سال قبل در اینستاگرام با بهزاد آشنا شدم. او مهربان بود و با من رفتار خوبی داشت و به من محبت میکرد. هر روز که میگذشت بیشتر به او علاقه پیدا میکردم تا جایی که به او دلباخته شدم. کمکم سفره دلم را برای او باز کردم و گفتم با شوهرم اختلاف دارم و از رفتارهای او خسته شدهام و بعد هم برای از میان برداشتن شوهرم با او مشورت کردم و او هم پیشنهاد داد شوهرم را مسموم کنم.
چه پیشنهادی داد؟ من دنبال راهی میگشتم که شوهرم را بدون دردسر و بدون اینکه ردی از خودم به جای بگذارم، به قتل برسانم و بهزاد هم گفت راه خوبی بلد است. او گفت بهترین راه این است که داروی مسموم به شوهرم بخورانم. بهزاد هر هفته تعدادی قرص در اختیار من میگذاشت و من هم طبق دستور او روزی چهار بار در دمنوش حل میکردم و به شوهرم میخوراندم. او کمکم بیمار شد و پزشکان هم متوجه بیماری او نمیشدند، اما این داروها جان او را نمیگرفت تا اینکه دوز داروها را زیاد کردم.
بهزاد گفت دوز داروها را زیاد کنی؟ بله، من به بهزاد گفتم داروها اثری ندارد و او هم گفت دوز داروها را زیاد کنم و من هم دوز داروها را زیاد کردم و نتیجه داد.
بعد از چه مدتی فوت کرد؟ من دو هفته بود دوز داروها را زیاد کردهبودم و در این دو هفته هم مادر شوهرم مهمان ما بود و هر روز هم حال شوهرم بدتر میشد تا اینکه بعد از دو هفته فوت کرد.
چرا بهزاد با شما همکاری کرد؟ ما به هم علاقه داشتیم و میخواستیم بعد از فوت شوهرم با هم ازدواج کنیم.
فکر میکردی دستگیر شوید؟ نه ما طبق نقشه عمل کردهبودیم و بهزاد میگفت این داروها کمکم جان شوهرت را میگیرد و هیچ کسی هم متوجه نمیشود. وقتی هم شوهرم فوت کرد، فکر کردم همهچیز به خوبی تمام شدهاست، اما پس از دو سال دستمان رو شد. الان فکر میکنم خداوند برای اینکه خون بیگناهی پایمال نشود، زن همسایه را مأمور این کار کردهبود تا دست ما را رو کند.