فرودینماه سال گذشته خانواده زنی ایرانی به نام سیمه به پلیس استکهلم سوئد خبر دادند دختر40 سالهشان گم شده است. یکی از اعضای خانوادهاش گفت دخترمان سمیه که او را «ساشا» صدا میکردیم از چند سال قبل در استکهلم زندگی میکند. او در این مدت با مردی سوئدی به نام «اریک وانهاتالو» که 5 سال از او بزرگتر بود آشنا شد و با هم ازدواج کردند. آنها صاحب یک پسر خردسال بودند و آن طور که متوجه شدهبودیم با هم اختلاف داشتند. بعد از آخرین تماسی که با دخترمان داشتیم دیگر او به تماسهایمان جواب نمیدهد و شوهرش هم در این باره چیزی نمیگوید که درخواست کمک داریم.
با مطرح شدن شکایت بررسیهای پلیس استکهلم در این باره به جریان افتاد. بررسیهای پلیس در این باره نشان داد که سمیه و اریک از سالها قبل با هم اختلاف داشتند و سمیه از سال 2017 گزارشهایی درباره خشونتهای شوهرش در مورد اقدام به قتل را به پلیس اعلام کرده بود اما هر بار بعد از بازداشت اریک، سمیه از او اعلام گذشت کرده و به ادامه زندگی با او رضایت داده بود. از جمله این حوادث در یکی از شبهای سال 2017 اتفاق افتاد. وقتی مأموران پلیس با تماس سمیه در خانهاش حاضر شدند او به مأموران گفت که شوهرش اریک به او حمله کرده و قصد خفهکردن او را داشته است. گزارش پلیس در این باره با تحقیق از سمیه انجام شد و تأیید شد که مرد سوئدی پس از حمله به همسرش قصد داشته وی را به قتل برساند. اریک وقتی در این باره تحقیق شد گفت وقتی با سمیه مشاجره کردم به شدت عصبانی شدم و به او حمله کردم و با دستهایم گلویش را فشار دادم.
بعد از به دست آمدن این اطلاعات و از آنجا که تحقیقات پلیس استکهلم برای پیدا کردن سمیه ناکام مانده بود، شوهرش اریک بازداشت شد. او در جریان بازجوییها مدعی شد که از همسرش سمیه خبر ندارد اما پس از هفت ماه قفل سکوت را شکست و مهرماه سال گذشته بود که به قتل اعتراف کرد. او در شرح جنایت گفت: بعد از مشاجره با سمیه او را کتک زدم و بعد دست انداختم به گلویش و او را خفه کردم. در آن مدت پسر کوچکمان هم در خانه بود و شاهد ماجرا بود. وقتی دیدم که نفس نمیکشد تصمیم گرفتم جسدش را از خانه خارج کنم. جسد را داخل قالی ایرانی که پدرش به ما هدیه داده بود پیچیدم. بعد قالی را به داخل خودروام منتقل کردم. سپس در حالی که بچهام هم سوار خودرو کرده بودم پش فرمان نشستم و به سمت خلیج سالتویکن رانندگی کردم. در محلی که از قبل در نظر گرفته بودم جسد را به قعر آب فرستادم و به خانه برگشتم. صبح روز بعد هم به پلیس خبر دادم که همسرم از خانه بیرون رفته و دیگر برنگشته است.
بعد از اعتراف متهم بود که مأموران پلیس در محل حاضر شده و جسد را از قعر23 متری آب خارج کردند. گزارش پزشکی قانونی در این باره نشان داد که سمیه با فشار بر عناصر حیاتی گردن به کام مرگ رفته است.
با کامل شدن بررسیها در این باره پرونده به دادگاه منطقه سولنا استکهلم فرستاده شد و متهم پای میز محاکمه ایستاد. او اتهام قتل عمد را انکار کرد و گفت که ناخواسته مرتکب قتل شده است. او از دادگاه خواست به خاطر این که به قتل اعتراف کرده و جای جسد را نشان داده در مجازاتش تخفیف دهد چرا که در صورت عدم اعتراف جسد هرگز کشف نمیشد. دادگاه اما دفاعیات متهم را نپذیرفت و او را به اتهام قتل عمد و نقض قوانین حمایت کودکان حبس ابد محکوم کرد. محکومیت متهم در حالی صورت گرفته است که رسانههای مدعی دفاع از حقوق زنان که مستقر در کشورهای غرب هستند درباره بروز خشونتی چنین آشکار علیه زن ایرانی واکنش نشان ندادهاند و ترجیحشان این بوده است که مقابل جنایتی که علیه زنی ایرانی توسط یک تبعه غربی صورت گرفته است سکوت کنند.