«حوادث امروز» زنی میانسال که دیگر نمیتواند رفتارهای شوهرش خسیس خود را تحمل کند، تصمیم به طلاق گرفت.«حوادث امروز» به نقل خراسان گزارش میدهد.
اگر چه میدانم دراین سن و سال دیگر نباید از «طلاق» سخن بگویم و مسیر دادگاه را درپیش بگیرم اما رفتارهای زجرآور شوهر خسیسم چنان مرا رنج میدهد که ...
،زن55 ساله با بیان این که بعد از 35 سال زندگی مشترک دیگر به آخر خط رسیدهام، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت:18ساله بودم که «قدیر»مرا از خانوادهام خواستگاری کرد. آن زمان پدر«قدیر»برای خرید سیب به روستا میآمد و با پدرم برای ارزیابی مقدار سیب های درختان به باغ اهالی میرفت. خلاصه من و قدیر در حالی پای سفره عقد نشستیم که او نیز مانند پدرش به تجارت و بازرگانی روآورده بود. اوایل زندگی هیچ مشکلی را احساس نمیکردم و با شور و شوق خاصی مشغول خانه داری میشدم. قدیر مدام از مهارت های خاص من تعریف میکرد و مرا بانویی بی نظیر میخواند. اما با به دنیا آمدن پسرم تازه متوجه شدم که شوهرم فقط به دنبال ثروت اندوزی است و هیچ احساس عاطفی نسبت به فرزندمان ندارد چرا که او به خاطر پرداخت هزینه های بیمارستان و تهیه لباس نوزاد ولولهای به راه انداخت که من نزد دیگر بیماران و زائوها از خجالت آب شدم. از آن روز به بعد خسیس بازی های شوهرم شروع شد به طوری که فقط در پی خرید و فروش زمین در مناطق مختلف شهر بود و به پسرم توجهی نداشت. دراین شرایط «ایمان» هم به دنبال رفیق بازی رفت و من زمانی به خود آمدم که از محیط خانه گریزان بود. آرام آرام فهمیدم که پسرم درگرداب اعتیاد دست وپا میزند و من از او غفلت کردهام. چند بار «ایمان» را به مراکز ترک اعتیاد بردم ولی «قدیر»هنوز سرگرم خودش بود و همواره مرا به خاطر خرید گوشت و مایحتاج زندگی سرزنش میکرد که چرا لوازم گران قیمت خریده ام.
براساس گزارش «حوادث امروز» هربارکه برای خرید بیرون میرفتم باید با حساب و کتاب دقیق به او پاسخ میدادم که تخم مرغ کیلویی چند شده است یا چرا مرغ را با این قیمت خریده ام! اکنون هم با این همه ملک واملاک و چندین واحد آپارتمانی که دارد هنوز هم در تاکسی اینترنتی کار میکند تا به پس اندازهایش ادامه بدهد. این درحالی است که شوهرم مرا کتک میزند تا به رفتارهایش اعتراض نکنم. حتی یک بار چنان مرا زیر مشت و لگد گرفت که مدتی بیهوش شدم وبعد از آن به دادگاه رفتم و از او شکایت کردم.
خلاصه کار به جایی رسید که دیگر نمیتوانستم خسیس بازی های شوهرم را تحمل کنم. او پسرم را به حال خودش رها کرده است و به دخترم که به سن ازدواج رسیده نیز هیچ توجهی نمیکند و مدام مرا به خاطر تهیه جهیزیه سرزنش میکند. پسرم شاگرد مغازه و اجاره نشین است، درحالی که شوهرم واحدهای آپارتمانی خود را به اجاره واگذار میکند. او معتقد است «ایمان»خودش باید هزینه هایش را تأمین کند و «پول مفت» به کسی نمیدهد! با آن که خوب میدانم در این سن و سال حرف از «طلاق» اشتباه است اما چارهای ندارم چرا که نمیتوانم اوضاع زندگی ام را تغییر بدهم، مدام آرزو میکنم روزی با دل خوش کنار یک سفره بنشینم و با مهر و عاطفه خانوادگی به چهره یکدیگر نگاه کنیم...
به گزارش «حوادث امروز» حاکی است باتوجه به اظهارات زن میان سال،اقدامات مشاورهای با صدور دستوری از سوی سرگرد احسان سبکبار(رئیس کلانتری شفای مشهد)در دایره مددکاری اجتماعی آغاز شد.