«حوادث امروز»:اسفندماه ۱۴۰۰، مردی ۵۰ ساله به نام احمد به اداره پلیس تهران رفت و گزارش یک قتل را اعلام کرد. او گفت برادر کوچکم میلاد مردی بداخلاق بود که با او درگیر شدم و میلاد را به قتل رساندم. احمد در شرح ماجرا گفت: «میلاد شش سال از من کوچکتر و صاحب همسر و دو فرزند بود. او بداخلاق بود و همیشه همسر و بچههایش را کتک میزد. من و مادرم مدام به او تذکر میدادیم و میخواستیم با خانوادهاش بداخلاقی نکند، اما به حرف ما توجهی نمیکرد.» متهم در شرح ماجرای قتل هم گفت: «یک روز قبل از حادثه برادرم همراه همسر و بچههایش به خانه پدریمان آمده بود. او بدون دلیل بچهاش را کتک زد که من ناراحت شدم و به او اعتراض کردم. برادرم هم با من درگیر شد و خانه را ترک کرد. یک روز بعد از آن دوباره با هم مشاجره کردیم. او گفت که چرا در زندگیاش دخالت میکنم. بر سر این موضوع مشاجرهمان بالا گرفت و با هم درگیر شدیم. در جریان درگیری بود که دستم را دور گردنش حلقه کردم که ناگهان بیهوش شد و روی زمین افتاد که متوجه شدم فوت شده است.»
متهم ادامه داد: «مادرم و همسر برادرم هم شاهد ماجرا بودند. آنها میدانستند که در دفاع از همسر برادرم با او درگیر شده بودم برای همین حرفی نزدند. بعد از آن جسد برادرم را به روستایمان در غرب تهران بردم. به اهالی روستا گفتم که برادرم در جریان سانحه فوت شده است برای همین جسد را دفن کردیم.» متهم گفت: «بعد از آن دچار عذاب وجدان شدم و مدام با خودم درگیر بودم تا اینکه تصمیم به اعتراف گرفتم.»
با اعتراف متهم، مأموران پلیس به دستور بازپرس راهی روستای مورد نظر شدند و بعد از نبش قبر، جسد را به پزشکی قانونی منتقل کردند. گزارش پزشکی قانونی نشان داد میلاد بر اثر فشار بر عناصر حیاتی گردن به قتل رسیده است. با کامل شدن بررسیها، بازپرس متهم را به جرم قتل عمد مجرم شناخت و کیفرخواست علیه وی صادر و پرونده برای بررسی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. متهم در حالی مقابل هیئت قضائی پای میز محاکمه حاضر میشود که اولیای دم از او درخواست گذشت کرده و رئیس قوه قضائی هم از طرف دو فرزند صغیر مقتول درخواست دیه را مطرح کرده است.