«حوادث امروز» اعضای باند جوکرهای سارق که پس از سرقت از قربانیانشان معذرت خواهی میکردند بازداشت شدند.«حوادث امروز » گزارش میدهند.
سرهنگ مرتضی نثاری، معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی تهران گفت: اعضای یکی از باندهای معروف سارقان، جوکر به صورت مسلحانه تلفن همراه شهروندان را سرقت میکردند و باند دیگر هم با تهدید اسلحه، موتور سنگین سرقت و خرید و فروش میکردند.
تتوی ۶۰ میلیون تومانی
رسیدگی به پرونده موبایلقاپان مسلح از چهار ماه قبل با شکایت پسر دانشآموزی درباره سرقت تلفن همراهش از سوی چهار سارق مسلح در دستور کار کارآگاهان مبارزه با سرقت مسلحانه پلیس آگاهی قرار گرفت. پسر دانشآموز به مأموران گفت: در راه رفتن به خانه بودم که دو موتورسیکلت با چهار سرنشین راه مرا سد و با تهدید اسلحه تلفن همراهم را سرقت کردند. سارقان پس از سرقت از من معذرتخواهی کردند و رفتند. بررسیهای مأموران نشان داد سارقان چهار پسر جوان هستند که گاهی دو نفری و گاهی هم چهار نفری دست به سرقت مسلحانه میزنند. همچنین مشخص شد سارقان، حرفهای عمل میکنند و برای اینکه شناسایی نشوند ماسک به صورت میزنند، اما در همه سرقتها جملهای را با خنده به مالباختهها میگویند «معذرت میخواهیم از اینکه تلفن همراه شما را سرقت کردیم، چون لازم داشتیم.» این جملهای بود که سارقان در تمام سرقتها تکرار میکردند. در حالی که هر روز بر تعداد شاکیان افزوده میشد، مأموران پلیس در یکی از سرقتها متوجه شدند بند ماسک یکی از متهمان هنگام سرقت کنده شده و دوربینهای مداربسته چهره او را ضبط کردهاند. چهره ضبط شده شباهت زیادی با متهم سابقهداری به نام کامران داشت و مأموران وی را بازداشت کردند و متهم نیز همدستانش را به مأموران پلیس معرفی کرد. بدین ترتیب سه نفر از اعضای باند چهار نفره سارقان مسلح دستگیر شدند. سارقان مسلح صبح دیروز به اداره یکم پلیس آگاهی منتقل شدند و به سرقتهای سریالی اعتراف کردند. یکی از نکتههای عجیب سارقان مسلح، تتوی روی دستان آنها بود که سردسته باند ادعا کرد چند سال قبل برای تتوی دستش در کشور تایلند ۶۰ میلیون تومان هزینه کرده است.
گفتوگو با جوکر مهربان
سردسته باند پسر ۲۴ سالهای به نام بهراد است که به گفته خودش در بین دوستانش به جوکر معروف است، چون همیشه و در همه حال میخندد. سارق خندهرو میگوید پارکورکار است و در این رشته کارت مربیگری دارد. او میگوید من مرد مهربانی هستم و اگر میفهمیدم مالباخته وضع مالی خوبی ندارد یا اگر خواهش میکرد تلفنش را به او پس دهم، بدون درنگ تلفن همراهش را به او برمیگرداندم.
بهراد معتادی؟
(میخندد)، نه من ورزشکارم. در رشته پارکور حرفهای و مربی این رشته هستم. تا الان سیگار هم نکشیدهام.
چرا سرقت میکردید؟
از بدبختی و بیپولی. میخواستم ازدواج کنم، پول نداشتم که همراه دوستانم تصمیم گرفتیم سرقت کنیم. البته همدستانم مثل من نیاز به پول داشتند.
رشته ورزشی که کار میکردی، درآمد نداشت؟
درآمدم خوب بود، حتی به مسافرت خارجی هم میرفتم، اما تمام داراییام را صرف خوشگذرانی میکردم. مثلاً چند سال قبل که به کشور تایلند رفتم برای تتوی دستانم ۶۰ میلیون تومان هزینه کردم.
چرا؟
دوست داشتم و میخواستم بین دوستانم فخرفروشی کنم. دوستانم هم علاقه زیادی به تتو دارند و آنها هم دستانشان را تتو کردهاند. البته در ایران و با قیمت کمتری.
چرا اسم باندتان را جوکر گذاشتید؟
چون من و دوستانم آدمهای خندهرویی هستیم و همیشه میخندیم و معتقدیم که خنده بر هر درد بیدرمانی دواست، به همین خاطر هم اسم باندمان را جوکر گذاشتیم.
چرا از مالباختهها معذرتخواهی میکردید؟
ما هم آدم هستیم و دزد که آفریده نشده بودیم. شرایط زندگی، ما را دزد کرد و وقتی هم دزدی میکردیم از مالباخته معذرت میخواستیم. معمولاً همیشه با خنده میگفتیم، معذرت میخواهیم که تلفن همراه شما را سرقت کردیم، چون نیاز داشتیم. مالباختهها وقتی حرف ما را میشنیدند، آرام میشدند، ترسشان فرو میریخت و بعضی از آنها حتی به حرف ما میخندیدند.
چرا اسلحه همراه داشتید؟
ما اصلاً در سرقتهایمان از اسلحه استفاده نمیکردیم. فقط میخواستیم اگر گرفتار شدیم با تهدید اسلحه بتوانیم فرار کنیم.
شما پارکورکار هستی، چرا شیوه سرقت دیگری انتخاب نکردی؟
اول قرار بود سرقت خانه انجام دهیم، چون من به راحتی میتوانستم روی دیوار بپرم، اما، چون هیکلم درشت است، نمیتوانستم از لای نردهها عبور کنم و گیر میکردم.
درباره شیوه سرقت توضیح بده؟
ما معمولاً هفتهای دو یا سه روز به سرقت میرفتیم. طعمههایمان را از بین افراد بزرگسال و مرد انتخاب میکردیم. هر بار پس از چند سرقت به خانههایمان برمیگشتیم. البته در راه برگشت از تهران به شهرهای اطراف از چند رهگذر دیگر هم سرقت میکردیم.
میدانستی سرقت مسلحانه جرمش سنگین است؟
بله، در کتابها و روزنامهها خوانده بودم، اما متأسفانه جوگیر شدیم و در سرقتها همراه خودمان اسلحه بردیم. البته فکر نمیکردیم دستگیر شویم، چون طبق نقشه عمل میکردیم و صورتمان را پوشانده بودیم، اما در یکی از سرقتها بند ماسک صورت همدستم کنده شد و ماسک از صورتش افتاد.
عاشق موتور سنگین
سارقان مسلح موتورسیکلتهای سنگین سه پسر جوان به نامهای آرشام، شهروز و ساسان هستند که کارآگاهان مبارزه با سرقت مسلحانه پلیس آگاهی تهران پس از دستگیری متهمان از مخفیگاه یکی از آنها، سه دستگاه موتورسیکلت سنگین ۱۳۰۰ سرقتی گرانقیمت کشف کردند. سارقان مسلح متهم هستند شامگاه چند شب قبل در انتهای بزرگراه همت، موتورسیکلت ۱۳۰۰ سیسی مرد جوانی را که یکی از بلاگرهای معروف اینستاگرام است با تهدید اسلحه سرقت کردهاند. آن شب شاکی سراسیمه به اداره پلیس رفت و از سه مرد جوان مسلح به اتهام سرقت موتورسیکلتش شکایت کرد و گفت: «من عاشق موتور سنگین هستم و چند سالی است که روزهای پنجشنبه برای مسابقه و انجام حرکات نمایشی به پیستی در انتهای بزرگراه همت میروم. ساعتی قبل در حال بازگشت به خانهام بودم که یک خودروی سواری راه مرا سد کرد. سه مرد مسلح با کلت کمری و اسلحه وینچستر از خودرو پیاده شدند و موتورسیکلتم را به زور گرفتند. آنها حتی برای تهدید من گلنگدن اسلحه را کشیدند و تیری هم شلیک کردند، من هم از ترس موتورسیکلتم را به آنها دادم.»
اخاذی پس از سرقت
در حالی که تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت، شاکی به اداره پلیس رفت و گفت مرد جوانی با من تماس گرفته و گفته موتورسیکلتم پیش یکی از دوستانش است و در ازای هفت سکه طلا آن را به من تحویل میدهد. با به دست آمدن این اطلاعات، مأموران با آموزش شاکی موفق شدند سه متهم را بازداشت کنند و از مخفیگاه یکی از آنها سه دستگاه موتورسیکلت سنگین سرقتی کشف کردند.
سه متهم صبح دیروز در پلیس آگاهی در گفتوگو با خبرنگار ما ادعا کردند موتورسیکلت شاکی را سرقت نکردهاند و فقط میخواستهاند به این شیوه از شاکی اخاذی کنند.
گفتوگو با آرشام
آرشام سابقه داری؟
نه، من وضع مالی خوبی دارم و اصلاً نیازی به سرقت ندارم.
مأموران سه دستگاه موتورسیکلت سرقتی از خانهات کشف کردند؟
موتورسیکلتهای سنگین غیرقانونی است، به همین دلیل سند و مدارک ندارد و من هم مدتی قبل سه دستگاه موتورسیکلت خریدم و خبر نداشتم سرقتی است.
چرا خریدی؟
من عاشق موتور سنگین هستم و با موتور سنگین پیست میروم و حرکات نمایشی انجام میدهم و همانطور که گفتم وضع مالی خوبی دارم و در کار ساختوساز ویلا هستم و برای دلم پول خرج میکنم.
تلفنی به شاکی گفته بودی موتورسیکلتش در اختیار شماست، درست است؟
بله. دوستم شهروز به من گفت موتورسیکلت شاکی را سرقت کرده و از من خواست با او تماس بگیرم و بگویم اگر موتورسیکلتش را میخواهد باید هفت سکه طلا به ما بدهد. البته او بعداً مدعی شد موتورسیکلت شاکی را سرقت نکرده و برای هیجان و اخاذی از او چنین پیشنهادی به من داده است.
یعنی شاکی حاضر بود هفت سکه بدهد؟
بله، شاکی هم عاشق موتورسیکلت سنگین است و میخواست پیش دوستانش کم نیاورد و بگوید به هر قیمتی شده موتورش را پس گرفته است. از طرفی موتورسیکلت سنگین از ۳۰۰ تا یک میلیارد تومان ارزش دارد.
شاکی را از کجا میشناختی؟
ما همه در پیست موتورسواری با هم آشنا شدیم. گفتم که پنجشنبهها برای موتورسواری به پیست بزرگراه همت میرویم.
شما در اینستاگرام هم آگهی فروش موتورسیکلت سنگین داده بودی؟
بله، من موتورسیکلتهای سنگین تصادفی را میخرم و بعد از تعمیر میفروشم.