«حوادث امروز»متهم معروف به شکارچی زنان جویای کار، سارق شاعر پیشه، سارق تحصیلکرده جامهای قهرمانی والیبالیست معروف و سارقان شیطان صفت، متهمانی بودند که در طرح مبارزه با سارقان در دام کارآگاهان پلیس آگاهی پایتخت گرفتار شدهاند. «حوادث امروز»گزارش میدهد.
متهم معروف به شکارچی زنان جویای کار، سارق شاعر پیشه، سارق تحصیلکرده جامهای قهرمانی والیبالیست معروف و سارقان شیطان صفت، متهمانی بودند که در طرح مبارزه با سارقان در دام کارآگاهان پلیس آگاهی پایتخت گرفتار شدهاند. صبح دیروز مأموران پلیس تهران ۲۲۰ سارق حرفهای و مالخر را که در چند عملیات بازداشت کردهبودند، در محوطه پلیس آگاهی پایتخت به خط کردند. سارقان دستگیر شده در ۵۳ باند سرقت خودرو، موتورسیکلت، سرقت منزل و سرقتهای مسلحانه فعالیت داشتند و از میان آنها ۱۴۰ نفر جزو سارقانی بودند که قبل از این هم سابقه دستگیری داشتند و بقیه آنها هم سارقان تازهکار بودند. سردار عباسعلی محمدیان، فرمانده انتظامی تهران بزرگ در مقر پلیس آگاهی تهران، با بیان اینکه در اجرای طرح تشدید مبارزه با سارقان و خریداران اموال مسروقه مأموران پلیس این بار ۲۲۰ سارق حرفهای و مالخر را بازداشت کردند، گفت: ما طبق قولی که به مردم دادهایم با سارقان و مالخران به شدت برخورد و سعی میکنیم در کمترین زمان ممکن اموال مسروقه را به مالباختگان برگردانیم، اما در مقابل از مردم عزیز هم درخواست داریم خانه خود را صندوق امانات و شعبهای از بانک در نظر نگیرند، چون نگهداری اموال گرانبها در منزل در جذب سارقان تأثیر زیادی دارد. سردار محمدیان افزود: در مواردی دیدهشده که برخی افراد اقدام به خرید گاوصندوقهای غیراصولی و تصور هم میکنند که امنیت را به خانه بردهاند، در صورتی که خرید این گاوصندوقها در واقع نهتنها عامل بازدارنده نیست، بلکه کمکی به سارق است که اموال و مدارک با ارزش را به شکل یکجا و بدون زحمت جستوجو بردارد و به سرقت ببرد.
نجات معجزهآسا از پرتگاه مرگ
در میان متهمان به صفشده در گوشهای از محوطه پلیس آگاهی، تعدادی از شاکیان هم حضور دارند. یکی از شاکیان پسر جوانی است که به گفته خودش و افسر پروندهاش از یک قدمی مرگ به زندگی بازگشتهاست. او و نامزدش دو ماه قبل در دام دو پسر جوان شیطانصفت گرفتار میشوند و متهمان پسرجوان را به قصد کشتن با چاقو میزنند و مقابل چشمانش به نامزدش تجاوز و موتورسیکلت او را سرقت میکنند. دو متهم در حالی که از سوی پسر جوان و نامزدش شناسایی شدهاند در بازجوییها جرم خود را انکار میکنند. ماجرای هولناک پسر جوان را در گفتوگو با خبرنگار ما بخوانید.
درباره شب حادثه توضیح بده؟
آن شب وحشتناکترین لحظههای زندگیام را تجربه کردم، به طوری که الان که به یادش میافتم از ترس به خودم میلرزم. ساعت حدود ۸ تا ۹ شب بود و من همراه نامزدم در پارک سرخحصار نشسته بودیم و با هم صحبت میکردیم. دو پسرجوان که ماسک به صورت داشتند، به ما نزدیک شدند و خودشان را مأمور معرفی کردند. وقتی از آنها کارت شناسایی خواستم ناگهان به من حمله کردند و ضربات متعددی به شکم و دستم زدند، روبهروی من به نامزدم تجاوز کردند. نامزدم در مقابل آنها مقاومت کرد، اما دو پسر جوان او را هم با چاقو زخمی و بعد به او تجاوز کردند.
بعد چه شد؟
واقعیتش آنها میخواستند مرا به قتل برسانند و یکی از آنها دستمالی دور گردنم انداخت و کشید و من تقریباً بیهوش شدم و همدستش گفت ولش کن او فوت کردهاست.
کسی به کمک شما نیامد؟
در آن نزدیکی کسی نبود، اما بعد از اینکه من بیهوش شدم، نامزدم از افراد حاضر در پارک کمک خواسته بود و آنها هم به اورژانس خبر دادند و مرا به بیمارستان منتقل کردند و در بیمارستان احیا شدم. چند روزی بیهوش بودم و امیدی به زنده بودنم نبود تا اینکه خدا کمک کرد و به طور معجزهآسایی به زندگی بازگشتم.
چطوری متهمان دستگیر شدند؟
وقتی حالم خوب شد، احتمال دادم سارقان شیطانصفت موتورسیکلتم را اوراق میکنند و قطعاتش را میفروشند و به همین دلیل سایتهای مجازی را رصد میکردم تا اینکه متوجه شدم سارقان تعدادی از قطعات موتورسیکلتم را در فضای مجازی آگهی فروش دادهاند و بعد موضوع را به پلیس خبر دادم و مأموران پلیس هم آنها را بازداشت کردند.
متهمان جرم خود را انکار میکنند، شما چطوری آنها را شناسایی کردید؟
من و نامزدم چهره آنها را به خاطر داریم. البته نامزدم پس از آن حادثه حال خوبی ندارد و مشکل روحی و روانی پیدا کردهاست، اما در مواجهه حضوری آنها را شناسایی کردیم.
یکی از متهمان این پرونده در ادعایی به خبرنگار ما گفت: «شاکی ما را اشتباهی گرفتهاست. من قرار بود به زودی مراسم عروسیام را جشن بگیرم و دوستم هم قرار بود به خارج از کشور برود. مدتی قبل داخل خیابان بودیم که مرد موتورسواری با خودروی ما تصادف کرد. او موتورسیکلت را رها و فرار کرد و ما هم موتورسیکلت را سرقت کردیم و تصمیم گرفتیم لوازم آن را بفروشیم که به دام افتادیم.
دام مرد شیطانصفت برای زنان جویای کار
یکی از متهمان مرد میانسالی به نام فرزین است که چندین سابقه کیفری در پروندهاش ثبت شدهاست. متهم زنان جویای کار را به خانهای اجارهای میکشانده و پس از آزار و اذیت اموالشان را سرقت میکردهاست.
فرزین چند بار سابقه زندان داری؟
فکر کنم هشت بار به زندان رفتهام.
به چه جرمی دستگیر شدی؟
به جرم تجاوز به زنان و سرقت اموالشان بازداشت شدم.
چند مورد؟
دقیق یادم نیست، اما فکر کنم ۳۰ زن را فریب و آزارشان دادم.
درباره شیوهات توضیح بده؟
تمامی طعمههای من زنان جویای کار بودند. هر روز سایتها را نگاه میکردم و زنانی را که آگهی کار در خانه داده بودند، به عنوان طعمه انتخاب میکردم. معمولاً زنان جویای کار برای پرستاری سالمند و خردسال، نظافت منزل و آشپزیآگهی دادهبودند و من با آنها تماس میگرفتم و به بهانه کار آنها را به خانه میکشاندم و آزار میدادم و اموالشان را سرقت و بعد هم رهایشان میکردم.
به خانه خودت میکشاندی؟
نه، معمولاً از طریق سایتهای مجازی و با مدرک جعلی خانهای را برای چند ساعت اجاره میکردم و بعد از اجرای نقشهام خانه را خالی میکردم تا ردی از من به جا نماند.
زنان جویای کار در مقابل شما مقاومت نمیکردند؟
آنها خبر نداشتند چه نقشهای برایشان طراحی کردهام و وقتی هم وارد خانه میشدند، تهدیدشان میکردم و آنها هم مجبور میشدند در برابر خواسته من تسلیم شوند.
با چاقو تهدید میکردی؟
بله چاقو داشتم، اما فقط تهدید میکردم و استفاده نمیکردم.
اما یکی از شاکیها را زخمی کردهبودی؟
بله آن زن پرستار کودک بود و من به بهانه پرستاری از فرزندم به خانه کشاندمش و وقتی میخواستم به او تجاوز و اموالش را سرقت کنم، با من درگیر شد. معمولاً زنان خیلی قوی نیستند، اما او قوی بود و بعد فهمیدم ورزشکار رزمی است و مجبور شدم با چاقو ضربهای به دستش بزنم. اگر نمیزدم او مرا کتک میزد و من توان مقابله با او نداشتم. بعد هم که از دستم فرار کرد و من هم سریع خانه را خالی کردم.
متأهلی؟
بله همسر و یک دختر خردسال دارم.
چرا از آنها فیلم سیاه تهیه میکردی؟
میخواستم تهدیدشان کنم که شکایت نکنند.
سرقت جامهای قهرمانی
متهم ۱۹ ساله دیگری به نام کیوان که در این طرح دستگیر شده مدتی قبل با همدستی سه نفر از دوستانش به خانه ورزشکار معروفی دستبرد میزند و جامهای قهرمانی او را سرقت میکند.
کیوان سابقه داری؟
نه. من تحصیلکردهام. البته امسال در دانشگاه قبول شدم.
چه شد که به جای رفتن به دانشگاه تصمیم گرفتی سرقت کنی؟
هزینه تحصیل در دانشگاه آزاد زیاد است و من هم تصمیم گرفتم همراه دوستانم سرقت کنم تا هم هزینه دانشگاه را تأمین کنم و هم هزینه زندگیام را. از طرفی هم دوستانم گفتند خیلی زود پولدار میشویم و دور سرقت را خط میکشیم.
با همدستانت چطور آشنا شدی؟
بچه یک محل هستیم و آنها هم تحصیلکرده هستند.
خانه ورزشکار معروف را چطور شناسایی کردید؟
ما خبر نداشتیم به خانهای که دستبرد میزنیم، متعلق به والیبالیست معروفی است. ما از خانه ورزشکار معروف فقط یک دست کت و شلوار مارکدار گیرمان آمد.
اما جامهای او را هم سرقت کردید؟
ما فکر کردیم جامها طلا است و سرقت کردیم و فکر میکردیم پولدار میشویم، اما بعد متوجه شدیم طلا نیست و ارزش مادی ندارد.
سارق شاعرپیشه
یکی دیگر از متهمان سارق جوانی است که مدعی است دوست داشته شاعر شود، اما به خاطر اعتیاد سارق شدهاست.
چه شد که سارق شدی؟
من هم مثل دیگر افراد زندگی خوبی داشتم و آبرومندانه زندگی میکردم، اما پس از اینکه معتاد به موادمخدر شدم راه زندگیام تغییر کرد و برای اینکه بتوانم هزینه موادم را تأمین کنم، وارد جرگه سارقان شدم.
چرا معتاد شدی؟
من شاعر هستم و در واقع قریحه شعریام خیلی قوی است و برای خودم دفتر شعر هم دارم. هر زمانی دلم میگرفت ذوق عجیبی به شعر گفتن پیدا میکردم و قلمم را بر میداشتم و شعرهایم را مینوشتم. در بین دوستانم معروف به شاعر بودم و بعضی از دوستانم مرا تشویق کردند اگر مواد بکشم، ذوق شعر گفتنم گل میکند و شعرهای بهتری میگویم.
همین موضوع باعث شد به مواد روی بیاورم و معتاد شوم.
چه چیزی سرقت میکردی؟
ما باند بودیم و سرقت منزل میرفتیم.