«حوادث امروز»فرار معجزهآسای دو تاجر از اسارتگاه پنج گروگانگیر سبب شد پلیس باند آدمربایان خشن را که دست به اخاذیهای میلیاردی میزدند، متلاشی کند.
چند شب قبل راننده عبوری در یکی از جادههای فرعی اطراف تهران متوجه مرد پابرهنهای شد که درتاریکی شب با تکان دادن دستهایش درخواست کمک میکرد. راننده با دیدن این صحنه خودرویش را متوقف کرد و مرد زخمی که به سختی صحبت میکرد، سوار خودرو شد و به راننده گفت جانش در خطر است و او را به نزدیکترین اداره پلیس برساند. بدین ترتیب راننده وقتی فهمید مرد زخمی از دام آدمربایان خشن گریخته است به سرعت او را به نزدیکترین کلانتری رساند. مرد جوان به مأموران پلیس گفت: «من تاجرم و اهل یکی از کشورهای اطراف هستم. چند روز قبل همراه یکی از دوستانم که او هم تاجر است به ایران آمدیم تا با تاجران ایرانی در کار صادرات و واردات همکاری کنیم. رابط ما زن ایرانی به نام شهره است. او همیشه ما را به فروشندگان ایرانی معرفی میکند. اینبار هم قرار بود تعدادی کالا با قیمت مناسب بخریم و به کشورمان صادر کنیم که شهره به ما خبر داد با چند فروشنده قرار ملاقات گذاشته است. روز حادثه وقتی وارد تهران شدیم، شهره ما را سوار خودرویش کرد تا به ملاقات چند نفر از تولیدکنندگان ایرانی برویم. او ما را به باغی در حاشیه تهران برد و وقتی وارد باغ شدیم ناگهان چهار مرد مسلح به ما حمله کردند و بعد از کتککاری دست و پایمان را بستند.»
اخاذی ۹۰ هزار دلاری
شاکی ادامه داد: «ما تازه متوجه شدیم که شهره ما را فریب داده و در دام آدمربایان خشن گرفتار شدهایم. آدمربایان پس از شکنجه از ما خواستند با خانوادههایمان تماس بگیریم و از آنها بخواهیم برای آزادیمان هر کدام ۹۰ هزار دلار به صورت ارز دیجیتالی به حساب آنها واریز کنند. ما هم از ترس تماس گرفتیم و خانواده دوستم ۹۰ هزار دلار را واریز کردند، اما خانواده من واریز نکردند. پس از این آنها ما را شکنجه دادند و از ما خواستند دوباره با خانوادههایمان تماس بگیریم، وگرنه جانمان را میگیرند.»
فرار شبانه
تاجر خارجی ادامه داد: «بیش از یک هفته گروگان بودیم و احساس میکردیم به زودی آنها ما را به قتل میرسانند تا اینکه فهمیدیم سه نفر از گروگانگیرها شبها به خانههایشان میروند و فقط یکی از آنها که نگهبان باغ است در باغ میماند. من و دوستم تصمیم گرفتیم زمانی که او به خواب میرود از فرصت استفاده و فرار کنیم. ما به سختی دست و پایمان را باز کردیم و از غفلت نگهبان استفاده و فرار کردیم. حین فرار نگهبان و همدستانش که آنجا بودند متوجه شدند و به طرف دوستم شلیک کردند، اما مرا در تاریکی شب گم کردند و من توانستم جانم را نجات دهم.»
نجات از یک قدمی مرگ
با طرح این شکایت، تیمی از مأموران پلیس به دستور قاضی موسی رضازاده، بازپرس جنایی تهران برای یافتن ردی از گروگانگیران وارد عمل شدند، اما از آنجایی که شاکی خارجی بود و آشنایی به محل حادثه نداشت مأموران موفق به شناسایی مخفیگاه آدمربایان نشدند. در حالی که تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت به مأموران پلیس خبر رسید چوپانی در بیابانهای اطراف تهران پیکر نیمهجان مرد خارجی را که پایش با شلیک گلوله زخمی شده و در یک قدمی مرگ قرار داشته، پیدا و به بیمارستان منتقل کرده است. بدین ترتیب مأموران راهی بیمارستان شدند و دریافتند مرد زخمی تاجر خارجی و همان همکار شاکی اولیه است که در دام گروگانگیران گرفتار شده بود. وی پس از بهبودی گفت: «شب حادثه وقتی فرار کردیم، آدمربایان به سوی من شلیک کردند و پایم زخمی شد. آنها مرا دوباره اسیر کردند. چند روزی من را داخل باغ نگه داشتند و وقتی دیدند حالم روز به روز بدتر میشود پیکر نیمهجانم را در بیابانی رها کردند که روز بعد چوپانی متوجه نالههایم شد و به کمکم آمد و از مرگ نجاتم داد.»
بازداشت در اسارتگاه مخوف
در حالی که شاکیان برای شناسایی مخفیگاه متهمان هیچ کمکی به مأموران پلیس نکرده بودند، مأموران تحقیقات خود را در اطراف همان محلهایی که دو تاجر خارجی رها شده بودند متمرکز کردند و در نهایت هم موفق شدند اسارتگاه مخوف گروگانگیران را شناسایی کنند و یکی از متهمان را بازداشت کردند. نگهبان باغ پس از دستگیری همدستانش را به مأموران پلیس معرفی کرد و مأموران هم موفق شدند یکی دیگر از متهمان را بازداشت کنند. متهمان در بازجوییها به آدمرباییهای سریالی و اخاذی از افراد و تاجران خارجی اعتراف کردند. تحقیقات برای دستگیری همدستان آدمربایان ادامه دارد.
گفتوگو با یکی از متهمان
چه شد که باند آدمربایی را تشکیل دادید؟
ما ابتدا از افغانیهای غیرمجاز اخاذی میکردیم. به بهانه اینکه مأمور هستیم، آنها را بازداشت و به مخفیگاهمان منتقل میکردیم، سپس با تهدید از آنها اخاذی میکردیم، اما مدتی بعد تصمیم گرفتیم از تاجران اخاذی کنیم، چون پول بیشتری به دست میآوردیم.
چقدر از افراد غیرمجاز اخاذی میکردید؟
معمولاً از ۱۰ هزار دلار به بالا.
از تاجران چقدر اخاذی میکردید؟
آنها پولدار بودند و رقم بالاتر میرفت و معمولاً بین ۵۰ تا ۱۰۰ هزار دلار و بستگی به وضع مالی آنها داشت.
چطور با تاجران آشنا میشدید؟
سردسته باند شهره بود. او مدتی بود با تاجران کار میکرد و رابط آنها با تولیدکننده و تاجرهای ایرانی بود. شهره با یکی از اعضای باند به نام احسان دوست بود و وقتی احسان متوجه شد شهره با تاجران رابطه دارد با همدستی هم نقشه اخاذی از آنها را طراحی کردند.
شگرد شما چه بود؟
شهره با تاجران خارجی قرار میگذاشت تا آنها را برای خرید به تولیدکننده و تاجران ایرانی معرفی کند. تاجران خارجی هم به او اعتماد داشتند و شهره نیز آنها را به باغ میکشاند و ما هم تاجران را گروگان میگرفتیم.
از چند تاجر اخاذی کردید؟
اولین بار بود که شهره دو تاجر را به باغ میکشاند و ما هم موفق شدیم از یکی از آنها ۹۰ هزار دلار اخاذی کنیم، اما یکی از آنها فرار کرد و دست ما رو شد و بعد هم از ترس اینکه تاجر دوم فوت نکند او را رها کردیم. البته قبل از این از تعداد زیادی افغان غیرمجاز اخاذی کرده بودیم.