«حوادث امروز»زن جوانی که با همدستی مرد مورد علاقهاش شوهر مولتی میلیاردش را به قتل رساندهبود، پس از هفت ماه به قتل اعتراف کرد. «حوادث امروز»گزارش میدهد.
چندی قبل اعضای خانوادهای در تهران به اداره پلیس رفتند و از عروسشان به نام فتانه به اتهام قتل پسرشان شکایت کردند. یکی از شاکیان گفت: «پسرم پیمان ۴۷ ساله بود که ۲۷ اسفندماه سال ۱۴۰۱ به طور ناگهانی فوت کرد. او چند سال قبل با فتانه که یکی از آشناها به ما معرفی کرد، ازدواج کرد و الان هم یک دختر خردسال دارند. پیمان در کار خرید و فروش املاک کار میکرد و خودش هم در یکی از خیابانهای شمالی تهران مشاور املاک بزرگی داشت و تعداد زیادی با او همکاری میکردند. پسرم سرمایهدار بود و علاوه بر خانه ویلایی چند صد میلیاردی در تهران و چند ویلا و باغ بزرگ در شمال ایران، ملک و املاک زیادی دارد. پسرم سالم و سر حال بود تا اینکه روز ۲۷ اسفند عروسمان با ما تماس گرفت و گفت پیمان در خواب فوت کردهاست. وقتی به محل زندگی پسرمان رسیدیم، عوامل اورژانس در آنجا بودند و اعلام کردند پسرمان فوت کردهاست. از آنجایی که پیمان بیماری خاصی نداشت، ما به فوت او مشکوک شدیم و تصمیم گرفتیم با دستور بازپرس جنایی جسدش برای مشخصشدن علت اصلی مرگ به پزشکی قانونی منتقل شود.»
رابطه پنهانی
شاکی ادامه داد: «عروسمان به ما گفت شب پیمان داروهایش را مصرف کرده و خوابیده و وقتی صبح خواسته او را بیدار کند، متوجه شده نفس نمیکشد و به همین دلیل برای نجات جان شوهرش از اورژانس درخواست کمک کرده، اما نتیجهای نداشتهاست. ما صحبتهای عروسمان را باور کردیم و آن زمان از او شکایتی نکردیم، اما مدتی بعد متوجه شدیم او با مرد جوانی ارتباط پنهانی دارد. وقتی تحقیق کردیم تازه فهمیدیم فتانه قبل از مرگ پسرمان با مرد غریبه ارتباط داشتهاست. الان احتمال میدهیم این رابطه شیطانیشان باعثشده آنها پسرمان را به قتل برسانند. ما از عروسمان و مرد ناشناس به اتهام قتل پسرمان شکایت داریم.»
مسمومیت دارویی
با طرح شکایت خانواده پیمان، پرونده به دستور قاضی محمد جواد شفیعی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران برای رسیدگی در اختیار تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت. همزمان با ادامه تحقیقات پزشکی قانونی به بازپرس جنایی اعلام کرد نتیجه انجام آزمایشات از جسد نشان میدهد وی بر اثر مسمومیت دارویی با قرص متادون فوت کردهاست. از آنجایی که پیمان سابقه اعتیاد و مصرف قرص متادون نداشتهبود، این فرضیه برای تیم جنایی قوت گرفت که وی به احتمال زیاد از سوی فرد آشنایی مسموم شده و به قتل رسیدهاست.
بازداشت
از سوی دیگر تحقیقات فنی نشان داد فتانه چند ماه قبل از فوت شوهرش با مرد جوانی آشنا و بعد از آشنایی رابطه پنهانی آنها شروع شده و ادامه داشتهاست. همچنین مشخص شد فتانه در این مدت بارها با مرد مورد علاقهاش در چند رستوران و یکی از پارکهای شهر دیده و شب حادثه هم با همین مرد در نزدیکی خانهاش دیده شدهاست. بدین ترتیب مأموران یک هفته قبل فتانه را به عنوان مظنون به قتل شوهرش بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند. متهم در بازجوییها منکر جرم خود شد و ادعا کرد در مرگ شوهرش دخالتی نداشته و شب حادثه او دارو مصرف و سپس فوت کردهاست.
دستگیری در زندان
پس از انکار متهم، مأموران تحقیقات خود را برای شناسایی مرد جوان ادامه دادند و چند روز قبل موفق شدند وی را شناسایی کنند. مأموران در بررسیهای فنی دریافتند مرد جوانی که با فتانه ارتباط پنهانی داشته مرد ۴۰ سالهای به نام شهروز و از سارقان سابقهدار است که بارها به اتهام سرقت، زورگیری، درگیری و اعتیاد روانه زندان شدهاست. بررسیها نشان داد شهروز چند ماه پس از حادثه به اتهام زورگیری بازداشت شدهاست و الان در زندان به سر میبرد. با به دست آمدن این اطلاعات، مأموران شهروز را به دستور بازپرس جنایی از زندان به اداره پلیس منتقل کردند.
اعتراف
متهم صبح دیروز در بازجوییها به همدستی با فتانه در قتل مرد میلیاردر اعتراف کرد و گفت به خاطر یک رابطه عاشقانه با فتانه در قتل شوهرش شریک شدهاست. پس از اعتراف متهم سابقهدار، فتانه ناچار به قتل شوهرش اعتراف کرد و گفت پیمان را با دارو مسموم کرده و به قتل رساندهاست. وی در ادعایی گفت: «در زندگیام هیچ کم و کسری نداشتم. شوهرم همه امکانات را برای من فراهم کردهبود و حتی خودروی شاسی بلند آخرین مدل چند ده میلیارد تومانی برای من خریدهبود، اما من از رفتارهای او خسته شدهبودم و به مرد غریبهای پناه بردم. خبر نداشتم مرد غریبه فرد خلافکار و سابقهداری است و الان هم پشیمان هستم.» متهمان در ادامه برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفتند.
عشق مرگبار در اولین ملاقات
شهروز بر خلاف فتانه همان روز اول که برای بازجویی به دادسرای امور جنایی منتقل شد، با خونسردی به قتل مرد سرمایهدار با همدستی زن او اعتراف کرد. او گفت پس از اولین ملاقاتش با فتانه، رابطه عاشقانهای بین آنها به وجود آمد که با قتل شوهر فتانه پایان یافت.
گفتوگو با متهم
شهروز چطور با فتانه آشنا شدی؟
پنج ماه قبل از حادثه، اولینبار او را در پارک جنگلی شیان دیدم. او با خودروی گرانقیمتش همراه دخترش به پارک آمدهبود که با هم آشنا شدیم. او میگفت میخواهد ملکی بخرد و من هم که در بنگاه املاکی پدرم کار میکردم به او پیشنهاد دادم به او کمک میکنم. همین موضوع باعث ارتباط بیشتر ما شد.
خبر نداشتی شوهرش در فروش ملک و املاک فعالیت دارد؟
آن روز نه، اما بعد از چند روز فهمیدم شوهر دارد و شوهرش هم مولتی میلیاردر است.
پس چرا رابطهات را قطع نکردی؟
همان چند روز اول رابطه ما عاشقانه شد. او همیشه از شوهرش بدگویی میکرد و میگفت شوهرش بداخلاق است و تصمیم دارد از او جدا شود. من هم به او علاقه پیدا کردم و رابطه ما ادامه داشت.
چرا تصمیم به قتل گرفتید؟
فتانه تصمیم به قتل شوهرش گرفت. او میگفت میخواهد از دست شوهرش خلاص شود و همه اموالش را تصاحب کند. به من پیشنهاد داد در قتل شوهرش کمکش کنم، اول قبول نکردم، اما بعد مرا وسوسه کرد و من هم قبول کردم.
چقدر پول پیشنهاد داد که وسوسه شدی؟
پولی پیشنهاد نداد و من در این قتل چیزی گیرم نیامد. او یک بار ۵۰۰ هزار تومان پول به من قرض داد که پس دادم. دو تا هم کادو در روز تولدم و روز مرد برای من خرید. روز تولدم یک گوشی تلفن همراه گرانقیمت و روز مرد هم یک ساعت مچی به من هدیه داد. تمام آنچه در این قتل گیرم آمد، همین دو کادو بود.
چه مدتی بعد از آشنایی پیشنهاد قتل داد؟
دو ماه بعد از آشنایی، یعنی حدود سه ماه قبل از فوت شوهرش از من خواست تا شیوهای برای قتل شوهرش به او پیشنهاد بدهم. من پیشنهادی ندادم تا اینکه خودش دو، سه شیوه را انتخاب کرد.
چه شیوههایی؟
اول گفت برای او اسلحه کمری بخرم تا با اسلحه شوهرش را بیرون از منزل بکشد، اما من قبول نکردم. پس از آن پیشنهاد داد چند نفر را اجیر کنیم تا شوهرش را در درگیری با چاقو بکشند، باز هم قبول نکردم. آخرین پیشنهادش این بود که دارو بخرم و او هم به شوهرش بخوراند که قبول کردم.
چرا مورد اول و دوم را قبول نکردی؟
در مورد اول و دوم همان ابتدای حادثه مشخص میشد که قتل صورت گرفتهاست و امکان داشت دست من و فتانه رو شود، اما در مورد سوم که مسمومیت دارویی بود، فکر میکردیم بتوانیم خانوادهاش و پلیس را فریب دهیم و به همین دلیل شیوه مسمومیت را انتخاب کردیم.
بعد چه شد؟
شب قبل از حادثه من مقداری قرص از نزدیکی خانهمان خریدم و در اختیار او قرار دادم و او هم به شوهرش خوراند.
چطور از مرگ شوهرش باخبر شدی؟
نیمههای همان شب به من پیامک داد قرصها را داخل شربتی حل کرده و به شوهرش خورانده و بعد هم گفت فوت کرده و صبح با صحنهسازی به خانوادهاش خبر میدهد.
چه شد پس از قتل به زندان افتادی؟
پنج ماه بعد از حادثه، گوشی تلفن همراه سرباز وظیفهای را زورگیری کردم و بعد از شناسایی به یک سال زندان محکوم شدم.
در پروندهات بیش از ۱۰۰ فقره سرقت ثبت شده درست است؟
فکر کنم ۲۰ باری به اتهام سرقت بازداشت شدم و بقیه هم به خاطر اعتیاد و درگیری بودهاست. البته من وضع مالی خوبی داشتم و وقتی معتاد شدم، شروع به سرقت کردم.
متأهلی؟
همسرم به خاطر اعتیادم زمانی که در زندان بودم، طلاق غیابی گرفت.